مشخصات شعر

ای مهربان مادر من!

از من اگر پرسی از چیست؟ باشد سیه معجر من  

بشنو دهد پاسخ تو، موی سپید سر من


صد شعله دارم به سینه، باشم خجل از مدینه  

ز آنان که بردم یکی نیست، از اکبر و اصغر من


در تن، توانی نمانده، جز نیمه جانی نمانده  

از بس نزار و نحیفم نشناسدم شوهر من


یک گل نمانده به باغم، داغ آمده روی داغم  

پروانه بودم که رفتم، برگشته خاکستر من


گر یوسفم رفته از دست پیراهنش همرهم هست  

آورده‌ام تا ببینی، سوغاتم ای مادر من


دل سوخته، سینه خسته خواندم نماز نشسته  

پرواز تا اوج کردم، گرچه شکسته پر من


مادر مگو قاسمت کو؟ ماه بنی‌هاشمت کو؟  

از داغشان کرده جاری، صد چشمه، چشم تر من


دارم دلی مثل شیشه، آن هم ز صد جا شکسته  

از سنگ‌ها، از در و بام، دارد نشان پیکر من


هرکس دو چشمش پر آب است، با او دو شیشه گلاب است  

آن باغ یاسی که بردم، این باغ نیلوفر من


گرچه رثایم رسا نیست جز پیروی از صفا نیست
جز وصف آل عبا نیست، در طبع و در دفتر من

 

ای مهربان مادر من!

از من اگر پرسی از چیست؟ باشد سیه معجر من  

بشنو دهد پاسخ تو، موی سپید سر من


صد شعله دارم به سینه، باشم خجل از مدینه  

ز آنان که بردم یکی نیست، از اکبر و اصغر من


در تن، توانی نمانده، جز نیمه جانی نمانده  

از بس نزار و نحیفم نشناسدم شوهر من


یک گل نمانده به باغم، داغ آمده روی داغم  

پروانه بودم که رفتم، برگشته خاکستر من


گر یوسفم رفته از دست پیراهنش همرهم هست  

آورده‌ام تا ببینی، سوغاتم ای مادر من


دل سوخته، سینه خسته خواندم نماز نشسته  

پرواز تا اوج کردم، گرچه شکسته پر من


مادر مگو قاسمت کو؟ ماه بنی‌هاشمت کو؟  

از داغشان کرده جاری، صد چشمه، چشم تر من


دارم دلی مثل شیشه، آن هم ز صد جا شکسته  

از سنگ‌ها، از در و بام، دارد نشان پیکر من


هرکس دو چشمش پر آب است، با او دو شیشه گلاب است  

آن باغ یاسی که بردم، این باغ نیلوفر من


گرچه رثایم رسا نیست جز پیروی از صفا نیست
جز وصف آل عبا نیست، در طبع و در دفتر من

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×