- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۱۳۶۲
- شماره مطلب: ۶۰۲۳
-
چاپ
قافلۀ داغدیده
آید به سوی دشت غم انگیز کربلا
از راه دور قافلۀ داغدیدهای
آیند کودکان و، زنانی بزرگوار
با رنج بیکرانه و رنگ پریدهای
آغوش مهر خود بگشا، ای حریم عشق
از ره رسیده، بانوی محنت کشیدهای
آمد ز راه، دختر آزادۀ علی
به جان خسته و دل در خون طپیدهای
زینب چو دید خاک برادر، ز تاب رفت
افتاد روی خاک، چو اشکی ز دیدهای
بی تاب شد سکینه و، پر زد ز اشتیاق
چون جان دیر ماندۀ بر لب رسیدهای
این یک، گرفت قبر شهیدی چو جان به بر
آن ناله زد، چو مرغ به خون آرمیدهای
این یک، به یاد تشنه لبی، ریخت سیل اشک
آن یک به سر زد از غم دست بریدهای
از داغ طفل کوچک خود، سوخت مادری
داغ گلی عزیز و گلوی دریدهای
آتش گرفت گلبن پژمردهای جوان
با یاد ناشکفتۀ گل نو دمیدهای
هر چشم خون گریست در آن دشت، چون شفق
تنها نریخت سیل سرشکی ز دیدهای
-
یک نیستان ناله
جلوۀ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع
گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند
صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع
-
پرندگان غزلمرده
چهل شبانه، گذر کرد بر زمین، بی تو
چهل شبانۀ بی عشق، بی یقین، بی تو
پس از تو، پیرهن سوگوار تا به ابدچه بغضها که ندارد در آستین، بی تو
-
بوسهگاه رسالت
ای دوست! داستان تو رازی شنیدنی است
گلهای زخم تازه! ز باغ تو چیدنی است
گفتند سر گذشت غمت را، هزار بارای لاله! باز قصۀ داغت شنیدنی است
قافلۀ داغدیده
آید به سوی دشت غم انگیز کربلا
از راه دور قافلۀ داغدیدهای
آیند کودکان و، زنانی بزرگوار
با رنج بیکرانه و رنگ پریدهای
آغوش مهر خود بگشا، ای حریم عشق
از ره رسیده، بانوی محنت کشیدهای
آمد ز راه، دختر آزادۀ علی
به جان خسته و دل در خون طپیدهای
زینب چو دید خاک برادر، ز تاب رفت
افتاد روی خاک، چو اشکی ز دیدهای
بی تاب شد سکینه و، پر زد ز اشتیاق
چون جان دیر ماندۀ بر لب رسیدهای
این یک، گرفت قبر شهیدی چو جان به بر
آن ناله زد، چو مرغ به خون آرمیدهای
این یک، به یاد تشنه لبی، ریخت سیل اشک
آن یک به سر زد از غم دست بریدهای
از داغ طفل کوچک خود، سوخت مادری
داغ گلی عزیز و گلوی دریدهای
آتش گرفت گلبن پژمردهای جوان
با یاد ناشکفتۀ گل نو دمیدهای
هر چشم خون گریست در آن دشت، چون شفق
تنها نریخت سیل سرشکی ز دیدهای