- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۱۸۳۱
- شماره مطلب: ۵۹۹۱
-
چاپ
خون تو و حجاب من
یا بر سر من، از سر نی، سایبان بده
یا بر بلند نیزه مرا آشیان بده
با گیسوی رها شده در دست بادها
از نی مسیر قافلهات را نشان بده
جانم به لب رسیده، ولی جان ندادهام
گفتم به دل، که صبر کن و امتحان بده
نیزه سوار گشتهای و تند میروی؟
جا ماندهام، برای رسیدن، زمان بده
پایم دگر برای خودم نیست، باغبان!
بر ساقههای مردۀ من، باز جان بده
دیدم که گفت چشم ربابت و نیزهدار
گهوارۀ عزیز دلم را تکان بده
خون تو و حجاب من، ارکان کربلاست
کشتی به گل نشسته، مرا بادبان بده
-
یعقوبهای چشم من از دست رفتهاند
هر روز پای هر محنت گریه میکنم
بر هر هزار زخم تنت گریه میکنم
با نوحههای هر شب تو گریه میکنم
با روضههای دل شکنت گریه میکنم
-
هرکه دارد هوس کرببلا، آماده است
ای که جز خانۀ تو، خلوت ما نیست که نیست
هر چه گشتیم در این میکده جا نیست که نیست
من که جز نام تو نامی نشنیدم بی شک
جز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیست
-
میوۀ پیوند
دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست
تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسهای چون قند چیز دیگری ست -
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
خون تو و حجاب من
یا بر سر من، از سر نی، سایبان بده
یا بر بلند نیزه مرا آشیان بده
با گیسوی رها شده در دست بادها
از نی مسیر قافلهات را نشان بده
جانم به لب رسیده، ولی جان ندادهام
گفتم به دل، که صبر کن و امتحان بده
نیزه سوار گشتهای و تند میروی؟
جا ماندهام، برای رسیدن، زمان بده
پایم دگر برای خودم نیست، باغبان!
بر ساقههای مردۀ من، باز جان بده
دیدم که گفت چشم ربابت و نیزهدار
گهوارۀ عزیز دلم را تکان بده
خون تو و حجاب من، ارکان کربلاست
کشتی به گل نشسته، مرا بادبان بده