- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۲/۰۷
- بازدید: ۱۷۵۶۹
- شماره مطلب: ۵۹۶
-
چاپ
در خون نشست یکسره چشمان کبریا
آتش زدند بر سر ایوان کبریا
آتش کشید پر سوی دامان کبریا
در آن غروب حادثۀ سرخ عشق وخون
در خون نشست یکسره چشمان کبریا
بر جسمهای پاک شهیدان نظاره کرد
چشم غریب و دیدۀ حیران کبریا
در عرش حق که نوحه و اندوه جا نداشت
در غصه ماندهاند مقیمان کبریا
از نالۀ غریبی زهرا شکسته است
قلب فرشتگان و سفیران کبریا
آتش که شعلهور شده در دشت کربلا
پر میگشود جانب دامان کبریا
-
شب عاشورا
امشب به اعلای فلک آوای یاران میرود
فردا نوای کودکان بر بام کیوان میرود
امشب به صوت خوش همه آواز یابن الفاطمه
فردا به مقتل خون نشان معنای قرآن میرود
-
شوق نگاه عتبات
ماندهام گرچه غریبانه میان کلمات
دل من پر شده از شوق نگاه عتبات
مست وسرمست شدم از برکات نامت
جان من باد فدای تو واینسان برکات
-
ای دل چه دیدهای به فراخوان لحظهها
اشکی نشست بر سر دامان لحظهها
آتش گرفت و سوخت غزلخوان لحظهها
میسوخت آن خیام به غم ماندۀ زمین
در های های دیدۀ ویران لحظهها
در خون نشست یکسره چشمان کبریا
آتش زدند بر سر ایوان کبریا
آتش کشید پر سوی دامان کبریا
در آن غروب حادثۀ سرخ عشق وخون
در خون نشست یکسره چشمان کبریا
بر جسمهای پاک شهیدان نظاره کرد
چشم غریب و دیدۀ حیران کبریا
در عرش حق که نوحه و اندوه جا نداشت
در غصه ماندهاند مقیمان کبریا
از نالۀ غریبی زهرا شکسته است
قلب فرشتگان و سفیران کبریا
آتش که شعلهور شده در دشت کربلا
پر میگشود جانب دامان کبریا