- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
- بازدید: ۲۲۰۳
- شماره مطلب: ۵۸۵
-
چاپ
آمدهام چونکه خودت خواستی
از نظرت کرب و بلایی شدم؟
زمزمه کردم سحری با خودم
«ای حرمت قبلۀ حاجات ما»
میشنوی ذکر مناجات ما؟
خوب اگر خوب اگر یا بدم
مرغ دلم با دل تو زد قدم
در طلبت بال و پر انداختم
گاه دل و گاه سر انداختم
ای بت من گو چه نثارت کنم؟
اذن بده بوسه نثارت کنم
مثل تو با شوق حسین آمدم
با تو به بینالحرمین آمدم
«با همۀ بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام»
آمدهام چون که خودت خواستی
آمدهام با همۀ کاستی
آمدهام مشک تو را پر کنم
آمدهام بیعتِ با حُر کنم
دست برون آر و تکانم بده
حضرت عباس امانم بده
-
قافلهای از غدیر راهرو کربلاست
بار سفر گو ببند هر که به ره آشناست
قافلهای از غدیر راهرو کربلاست
قافلهای سربلند بار سفر بستهاند
مبدا اینان غدیر مقصدشان نینواست
-
کعبه را در کربلا بنیاد کن
کار عشق از کربلا بالا گرفت
عشق آنجا دامن مولا گرفت
گفت ای مولا مرا بر میگزین
زین طریقت تیغ حیدر میگزین
-
عشق پدید آمد و شد کربلا
روز نخستین که صلا زد بلا
عشق پدید آمد و شد کربلا
کربوبلا مطلع خورشید شد
رفت زمستان و جهان عید شد
-
حالا من و تو در غم اینان چه میکنیم؟
از کاروان خسته به گوشم صدا رسید
سعی و صفا رها شده و نینوا رسید
فریاد قدسیان همه شد تا فلک بلند
شادی گذشت، موسم درد و بلا رسید
آمدهام چونکه خودت خواستی
از نظرت کرب و بلایی شدم؟
زمزمه کردم سحری با خودم
«ای حرمت قبلۀ حاجات ما»
میشنوی ذکر مناجات ما؟
خوب اگر خوب اگر یا بدم
مرغ دلم با دل تو زد قدم
در طلبت بال و پر انداختم
گاه دل و گاه سر انداختم
ای بت من گو چه نثارت کنم؟
اذن بده بوسه نثارت کنم
مثل تو با شوق حسین آمدم
با تو به بینالحرمین آمدم
«با همۀ بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام»
آمدهام چون که خودت خواستی
آمدهام با همۀ کاستی
آمدهام مشک تو را پر کنم
آمدهام بیعتِ با حُر کنم
دست برون آر و تکانم بده
حضرت عباس امانم بده
عالی بود