مشخصات شعر

یک وصیّت

 

شاه دین چون جانب میدان شتافت

از قفایش، خواهرش گریان شتافت

 

ای برادر! جان من! کم کن شتاب

کم بزن بر مرکبت، جانا! رکاب

 

«یا اخا»! آخر تو را خواهر منم

کودکان را جملگی مادر منم

 

بعد تو، جان برادر! چون کنم؟

دشت را از اشک چون جیحون کنم

 

بعد از آن گفتا که ‌ای سبط رسول!

یک وصیّت مانده از مامم، بتول

 

مادرم فرمود بوسم حنجرت

حنجر از برگ گل نازک‌ترت

 

 

یک وصیّت

 

شاه دین چون جانب میدان شتافت

از قفایش، خواهرش گریان شتافت

 

ای برادر! جان من! کم کن شتاب

کم بزن بر مرکبت، جانا! رکاب

 

«یا اخا»! آخر تو را خواهر منم

کودکان را جملگی مادر منم

 

بعد تو، جان برادر! چون کنم؟

دشت را از اشک چون جیحون کنم

 

بعد از آن گفتا که ‌ای سبط رسول!

یک وصیّت مانده از مامم، بتول

 

مادرم فرمود بوسم حنجرت

حنجر از برگ گل نازک‌ترت

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×