- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۲۹
- بازدید: ۷۴۸۶
- شماره مطلب: ۵۷۵
-
چاپ
شوق نگاه عتبات
ماندهام گرچه غریبانه میان کلمات
دل من پر شده از شوق نگاه عتبات
مست وسرمست شدم از برکات نامت
جان من باد فدای تو واینسان برکات
مثل سرگشتۀ تنهای غریبی هستم
میدوم در پی تو در پیات ای آب حیات
بعد یک عمر که در خدمت این درگاهم
دل من میگذرد همنفس این حرکات
ماندهام خسته و وامانده وعطشان لب و سرد
مثل یک مرد که جامانده شبی در ظلمات
پر شدم از کلماتی که پر از احساسند
مثل شعر وغزل حافظ و چون پیر هرات
میگذارم دل خود را به ره ومیگذرم
تشنه لب تا حرم عشق تو از سمت فرات
پهن کردم به سر کوی شما سفرۀ دل
هست بر سفرۀ دل شوق وسلام وصلوات
هست همواره مرا زمزمهای تازه به لب
دل من پر شده از شوق دیار عتبات
-
شب عاشورا
امشب به اعلای فلک آوای یاران میرود
فردا نوای کودکان بر بام کیوان میرود
امشب به صوت خوش همه آواز یابن الفاطمه
فردا به مقتل خون نشان معنای قرآن میرود
-
در خون نشست یکسره چشمان کبریا
آتش زدند بر سر ایوان کبریا
آتش کشید پر سوی دامان کبریا
در آن غروب حادثۀسرخ عشق وخون
در خون نشست یکسره چشمان کبریا
-
ای دل چه دیدهای به فراخوان لحظهها
اشکی نشست بر سر دامان لحظهها
آتش گرفت و سوخت غزلخوان لحظهها
میسوخت آن خیام به غم ماندۀ زمین
در های های دیدۀ ویران لحظهها
شوق نگاه عتبات
ماندهام گرچه غریبانه میان کلمات
دل من پر شده از شوق نگاه عتبات
مست وسرمست شدم از برکات نامت
جان من باد فدای تو واینسان برکات
مثل سرگشتۀ تنهای غریبی هستم
میدوم در پی تو در پیات ای آب حیات
بعد یک عمر که در خدمت این درگاهم
دل من میگذرد همنفس این حرکات
ماندهام خسته و وامانده وعطشان لب و سرد
مثل یک مرد که جامانده شبی در ظلمات
پر شدم از کلماتی که پر از احساسند
مثل شعر وغزل حافظ و چون پیر هرات
میگذارم دل خود را به ره ومیگذرم
تشنه لب تا حرم عشق تو از سمت فرات
پهن کردم به سر کوی شما سفرۀ دل
هست بر سفرۀ دل شوق وسلام وصلوات
هست همواره مرا زمزمهای تازه به لب
دل من پر شده از شوق دیار عتبات