- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۳
- بازدید: ۶۰۳
- شماره مطلب: ۵۷۱۲
-
چاپ
گرم صحبت
روز عاشورا، حسین بن علی
آن که بود از نور وحدت منجلی،
در بغل، قنداقهی اصغر گرفت
آتشی در جان خشک و تر گرفت
با زبان بیزبانی با امام
گرم صحبت بود، طفل تشنهکام
کز میان قوم بیدین، ناگهان
حرمله، تیری رها کرد از کمان
تیر آن بدکیش چون از چلّه جَست
آمد و بر حنجر اصغر نشست
غنچه از این ماجرا بیتاب شد
چون گلی بشْکفت و خوش در خواب شد
خون اصغر را شه کون و مکان
آن زمان افشانْد، سوی آسمان
گفت: این قربانی از آل رسول
کُن ز لطف خویشتن، یا رب! قبول
قدسیان زین ماجرا حیران شدند
سر به زانو برده و گریان شدند
نی عجب گر عاجز آمد طبع من
شرح این غم نیست، در حدّ سخن
گرم صحبت
روز عاشورا، حسین بن علی
آن که بود از نور وحدت منجلی،
در بغل، قنداقهی اصغر گرفت
آتشی در جان خشک و تر گرفت
با زبان بیزبانی با امام
گرم صحبت بود، طفل تشنهکام
کز میان قوم بیدین، ناگهان
حرمله، تیری رها کرد از کمان
تیر آن بدکیش چون از چلّه جَست
آمد و بر حنجر اصغر نشست
غنچه از این ماجرا بیتاب شد
چون گلی بشْکفت و خوش در خواب شد
خون اصغر را شه کون و مکان
آن زمان افشانْد، سوی آسمان
گفت: این قربانی از آل رسول
کُن ز لطف خویشتن، یا رب! قبول
قدسیان زین ماجرا حیران شدند
سر به زانو برده و گریان شدند
نی عجب گر عاجز آمد طبع من
شرح این غم نیست، در حدّ سخن