- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
- بازدید: ۳۵۸۰
- شماره مطلب: ۵۶۸
-
چاپ
شبیه آیۀ تطهیری!
نه مثل ساره ای و مریم! نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی! فقط شبیه خودت زهرا!
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیۀ تطهیری! شبیه سورۀ اعطینا!
شناسنامۀ تو صبح است، پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا!
کبود شعله ور آبی! سپیده طلعت مهتابی!
به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا!...
بگیر آب و وضویی کن، ز چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبلۀ عاشورا
-
بهشتِ گریه
باز آمدم که گریه به دشت بلا کنم
دردی مگر برای دلم دست و پا کنم
باز آمدم به گریه بشویم درون خویش
جان را به نور عشق گل روشنا کنم
باز آمدم که قفل دل تیره بشکنم
باز آمدم کبوتر دل را هوا کنم
-
با کاروان نیزه (بند چهاردهم)
قربان آن نی یی که دمندش سحر، مدام
قربان آن می یی که دهندش علی الدوام
قربان آن پری که رساند تو را به عرش
قربان آن سری که سجودش شود قیام
-
با کاروان نیزه (بند سیزدهم)
تو پیش روی، و پشت سرت آفتاب و ماه
آن یوسفی که تشنه برون آمدی زچاه
جسم تو در عراق و سرت رهسپار شام
برگشتهای و مینگری سوی قتلگاه
-
با کاروان نیزه (بند دوازدهم)
گودال قتلگاه، پر از بوی سیب بود
تنهاتر از مسیح، کسی بر صلیب بود
سرها رسید از پی هم، مثل سیب سرخ
اول سری که رفت به کوفه، حبیب بود!
شبیه آیۀ تطهیری!
نه مثل ساره ای و مریم! نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی! فقط شبیه خودت زهرا!
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیۀ تطهیری! شبیه سورۀ اعطینا!
شناسنامۀ تو صبح است، پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا!
کبود شعله ور آبی! سپیده طلعت مهتابی!
به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا!...
بگیر آب و وضویی کن، ز چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبلۀ عاشورا