- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۹/۰۱
- بازدید: ۲۸۵۱
- شماره مطلب: ۵۶۲
-
چاپ
زمین از عطر گلدانم بهاری میشود روزی
رصد کن رد پایم را پس از این در بیابانها
سرم را روی دست باد بر دوش نیستانها
رصد کن آسمان پیکرم را با هزار اختر
میان ریگ های داغ، در آغوش میدانها
از اینجا میروم تا بعد از این با چشمۀ خونم
نخشکد در دل سنگ زمین از ریشه ایمانها
زمین از عطر گلدانم بهاری میشود روزی
نمیماند جهان، سیلی خور ِ بیداد توفانها
تمام راه را با صبر خواهم رفت تا هرگز
نیفتد رود ِ آرام و زلالم دست طغیانها
خداحافظ بقیع ِ دست بر پهلوی ِ بی سامان!
خداحافظ گل ِ یاس ِ نهان در قلب گلدانها!
***
چه آرام و دل انگیز است آن نامی که میچرخد
همیشه بر لب ِ خشکیده و عطشان ِ دورانها
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
زمین از عطر گلدانم بهاری میشود روزی
رصد کن رد پایم را پس از این در بیابانها
سرم را روی دست باد بر دوش نیستانها
رصد کن آسمان پیکرم را با هزار اختر
میان ریگ های داغ، در آغوش میدانها
از اینجا میروم تا بعد از این با چشمۀ خونم
نخشکد در دل سنگ زمین از ریشه ایمانها
زمین از عطر گلدانم بهاری میشود روزی
نمیماند جهان، سیلی خور ِ بیداد توفانها
تمام راه را با صبر خواهم رفت تا هرگز
نیفتد رود ِ آرام و زلالم دست طغیانها
خداحافظ بقیع ِ دست بر پهلوی ِ بی سامان!
خداحافظ گل ِ یاس ِ نهان در قلب گلدانها!
***
چه آرام و دل انگیز است آن نامی که میچرخد
همیشه بر لب ِ خشکیده و عطشان ِ دورانها