- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
- بازدید: ۲۳۱۸
- شماره مطلب: ۵۵۷
-
چاپ
هر خطبهای طوفانی از طغیان زینب
اینک زمین کربلا ایوان زینب
زخم شهیدان زمین در جان زینب
در اجتماع ساکت این خیمه غوغاست
یعنی بیا در محضر عرفان زینب
قند مکرر میشود لبخند اصغر
شیرین و تلخ است این چنین دوران زینب
وقتی که رود تشنگی از خاک جوشید
گفتم بخوان این نوحه در توفان زینب
شام غریبان حلقه برپای اسیران
ماه محاق افتاده در چشمان زینب
از کربلا تا کوفه ردّ ِ درد پیچید
طومار رنج کوفه در دستان زینب
هر واژهای می شد تبر بر باور بت
هر خطبهای توفانی از طغیان زینب
ما شرح درد مصطفا را خوانده بودیم
در فصلی از تنهایی دیوان زینب
ای کوفه سر گردان بمان تا روز محشر
شاید بگیرند از کف ات تاوان زینب
-
مصراعی از خون
تو را تعبیر هامون مینویسم
سپس از خیمه بیرون مینویسم
پرستوهای عاشق بیقرارند
تو را مصراعی از خون مینویسم
-
تا ابد شب یلداست
روی گیسوی خورشید قطرههای خون پیداست
پردهها زخاکستر بر نگاه عاشوراست
میوزد غروب و باز جلوهها ز تاریکی
ماه من کجا مُرده ست؟ در دلم چرا غوغاست؟
نشتری میان جان، دارم از غم یاران
آسمان چه ویران است... تا ابد شب یلداست
هر خطبهای طوفانی از طغیان زینب
اینک زمین کربلا ایوان زینب
زخم شهیدان زمین در جان زینب
در اجتماع ساکت این خیمه غوغاست
یعنی بیا در محضر عرفان زینب
قند مکرر میشود لبخند اصغر
شیرین و تلخ است این چنین دوران زینب
وقتی که رود تشنگی از خاک جوشید
گفتم بخوان این نوحه در توفان زینب
شام غریبان حلقه برپای اسیران
ماه محاق افتاده در چشمان زینب
از کربلا تا کوفه ردّ ِ درد پیچید
طومار رنج کوفه در دستان زینب
هر واژهای می شد تبر بر باور بت
هر خطبهای توفانی از طغیان زینب
ما شرح درد مصطفا را خوانده بودیم
در فصلی از تنهایی دیوان زینب
ای کوفه سر گردان بمان تا روز محشر
شاید بگیرند از کف ات تاوان زینب