- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۸۲۰
- شماره مطلب: ۵۵۵۶
-
چاپ
هلال یک شبه
صُوت قرآن تو صبرم را رُبود از دل، حسین!
زآن سبب سر را زدم بر چوبهی محمل، حسین!
من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را
از چه بگْرفتی کنون بر نوک نی منزل؟ حسین!
این تویی بالای نی، ای آفتاب فاطمه!
یا شده خورشید گردون بر زمین نازل؟ حسین!
میخورَد بر هم لبت، گویی تکلّم میکنی
گاه با من، گه به طفلان، گاه با قاتل، حسین!
ای هلال من! ز بس در خاک و خون پوشیدهای
دیدنت آسان، شناسایی بُوَد مشکل، حسین!
اختیار دیده را پای سرت دادم ز دست
ترسم از اشکم بمانَد کاروان در گِل، حسین!
با تنت در قتلگه بنْشسته جانم در عزا
با سرت بر نوک نی، اُلفت گرفته دل، حسین!
با تمام دردها و غصّهها و رنجها
نیستم آنی ز طفل کوچکت غافل، حسین!
هر چه پیش آید، خوش آید، سینه را کردم سپر
با اسارت نهضتت را میکنم کامل، حسین!
سوز و شور «میثم» بیدست و پا را کن قبول
گر چه شعرش هست در نزد تو ناقابل، حسین!
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
هلال یک شبه
صُوت قرآن تو صبرم را رُبود از دل، حسین!
زآن سبب سر را زدم بر چوبهی محمل، حسین!
من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را
از چه بگْرفتی کنون بر نوک نی منزل؟ حسین!
این تویی بالای نی، ای آفتاب فاطمه!
یا شده خورشید گردون بر زمین نازل؟ حسین!
میخورَد بر هم لبت، گویی تکلّم میکنی
گاه با من، گه به طفلان، گاه با قاتل، حسین!
ای هلال من! ز بس در خاک و خون پوشیدهای
دیدنت آسان، شناسایی بُوَد مشکل، حسین!
اختیار دیده را پای سرت دادم ز دست
ترسم از اشکم بمانَد کاروان در گِل، حسین!
با تنت در قتلگه بنْشسته جانم در عزا
با سرت بر نوک نی، اُلفت گرفته دل، حسین!
با تمام دردها و غصّهها و رنجها
نیستم آنی ز طفل کوچکت غافل، حسین!
هر چه پیش آید، خوش آید، سینه را کردم سپر
با اسارت نهضتت را میکنم کامل، حسین!
سوز و شور «میثم» بیدست و پا را کن قبول
گر چه شعرش هست در نزد تو ناقابل، حسین!