- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۲۶۳
- شماره مطلب: ۵۵۴۸
-
چاپ
لب شکّرشکن
ای برادر! به فدای سر دور از بدنت!
جان به قربان سر و آن بدن بیکفنت!
کاش از روز ازل، زینب تو چشم نداشت!
تا نمیدید به این حال، در این انجمنت
منِ غمدیدهی افسردهدل، اکنون چه کنم؟
با اسیران ستمدیدهی دور از وطنت
چون هلالی تو و خلقی به تماشای تواَند
صوت قرآن شنوند از لب شکّرشکنت
ترسم از غصّه، دل دختر تو، آب شود
کن تکلّم که دمی، شاد شود از سخنت
یا که ای پارهی دل! از سر نی، آیه بخوان
تا که جبریل امین، بوسه زند بر دهنت
من همانم که دمی از تو جدا مینشدم
التفاتی نبُوَد از چه سبب، سوی مَنَت؟
-
مهمان و میزبان
مهمان رسیده، ای تن بیسر! برای تو
زینب ز شام آمده تا کربلای تو
یک میزبان و این همه مهمان به نیم شب
دشوار نیست، گر چه پذیرش برای تو
-
یا لیت!
گفتا به ناله کای تن مجروح چاکچاک!
آیا تویی حسین؟ «فَیا لَیْتَنی فِداک»!
آیا تویی برادر زینب؟ که این چنین
با پیکر برهنه، بَرم خفتهای به خاک
-
جواب همسفران
در آن میان چو خطبهی حضرت، تمام شد
وقت جواب همسفران بر امام شد
پاسخدهندهیْ اوّل آنان «زُهیر» بود
کاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
لب شکّرشکن
ای برادر! به فدای سر دور از بدنت!
جان به قربان سر و آن بدن بیکفنت!
کاش از روز ازل، زینب تو چشم نداشت!
تا نمیدید به این حال، در این انجمنت
منِ غمدیدهی افسردهدل، اکنون چه کنم؟
با اسیران ستمدیدهی دور از وطنت
چون هلالی تو و خلقی به تماشای تواَند
صوت قرآن شنوند از لب شکّرشکنت
ترسم از غصّه، دل دختر تو، آب شود
کن تکلّم که دمی، شاد شود از سخنت
یا که ای پارهی دل! از سر نی، آیه بخوان
تا که جبریل امین، بوسه زند بر دهنت
من همانم که دمی از تو جدا مینشدم
التفاتی نبُوَد از چه سبب، سوی مَنَت؟