مشخصات شعر

ماه سرگردان

ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزه‌ها!

از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه‌ها

 

خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت

تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه‌ها

 

آمدی با سر به دیدارم که برگردد، حسین!

دیده‌ی مردم ز محمل‌ها به ‌سوی نیزه‌ها

 

من فدای حنجر خشکت! که نوشیده است، آب

گه ز جام دشنه‌ها، گاه از سبوی نیزه‌ها

 

از فراق اکبرت، قلب رقیّه آب شد

کاش این دختر نگردد روبه‌روی نیزه‌ها!

 

ای «مؤیّد»! تا بیابم آن سر بُبْریده را

می‌روم با پای دل در جست‌وجوی نیزه‌ها

 

ماه سرگردان

ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزه‌ها!

از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه‌ها

 

خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت

تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه‌ها

 

آمدی با سر به دیدارم که برگردد، حسین!

دیده‌ی مردم ز محمل‌ها به ‌سوی نیزه‌ها

 

من فدای حنجر خشکت! که نوشیده است، آب

گه ز جام دشنه‌ها، گاه از سبوی نیزه‌ها

 

از فراق اکبرت، قلب رقیّه آب شد

کاش این دختر نگردد روبه‌روی نیزه‌ها!

 

ای «مؤیّد»! تا بیابم آن سر بُبْریده را

می‌روم با پای دل در جست‌وجوی نیزه‌ها

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×