- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۳۸۷
- شماره مطلب: ۵۵۲۲
-
چاپ
کرّوبیان، قدّوسیان
افتاد چون گذار اسیران به قتلگاه
شد گریه تا به ماهی و شد ناله تا به ماه
هم غرقه گشت، پیکر ماهی ز سیل اشک
هم تیره گشت، آینهی مه ز دود آه
جمعی گشادهروی در افغانِ «یا اَبَه»
قومی پریشموی به فریادِ «وا اَخاه»
از گریه گشت، دیدهی کرّوبیان، سپید
از مویه گشت، چهرهی قدّوسیان، سیاه
گفتا سکینه مویهکنان، موکنان به باب
کامشب کجا بریم من و خواهران، پناه؟
یک کاروان حقیر، چه گوییم و یک گروه؟
یک خاندان اسیر، چه سازیم و یک سپاه؟
گویا که هست بردن ناموس ما، ثواب
گویا که نیست ریختن خون ما، گناه
آمد ز خیمه، دختر میر عرب، برون
ناگاه اوفتاد بر آن پیکرش، نگاه
بر خاک، تکیه کرده تنی دید، ناتوان
کاو را به دوشِ ختمِ رسل بوده، تکیهگاه
«مَسبیّهٌ نساه» و «مَلویّهٌ رداه»
«مَهتوکهٌ حماه» و «مَحروقهٌ خباه»
-
محفل شوم
پیمود چون ز کوفه، جرس، راه شام را
از صبح کوفه دید توان، شامِ شام را
کمتر ز اهل کوفه نشد، جور اهل شام
شرح کدام گویم و وصف کدام را؟
-
دو مصیبت
گفت: ای به خون تپیده! مکرّم برادرم!
کافتادهای به روی زمین، در برابرم
آیا تو آن حسین منی؟ کز شرف نمود
بر دوش خود سوار، تو را جدّ اطهرم
-
سرمایۀ حُسن
سَرور یازدهم کز همه نقص، او بری است
قبلۀ ما، حسن بن علی عسکری است
رایج از همّت او، قاعدۀ جعفری است
مدّت دولت او، گر چه کنون، اسپری است
لیک در جمله عوالم، متصرّف بُوَدا
جان ز حرمان حضورش، متأسّف بُوَدا
کرّوبیان، قدّوسیان
افتاد چون گذار اسیران به قتلگاه
شد گریه تا به ماهی و شد ناله تا به ماه
هم غرقه گشت، پیکر ماهی ز سیل اشک
هم تیره گشت، آینهی مه ز دود آه
جمعی گشادهروی در افغانِ «یا اَبَه»
قومی پریشموی به فریادِ «وا اَخاه»
از گریه گشت، دیدهی کرّوبیان، سپید
از مویه گشت، چهرهی قدّوسیان، سیاه
گفتا سکینه مویهکنان، موکنان به باب
کامشب کجا بریم من و خواهران، پناه؟
یک کاروان حقیر، چه گوییم و یک گروه؟
یک خاندان اسیر، چه سازیم و یک سپاه؟
گویا که هست بردن ناموس ما، ثواب
گویا که نیست ریختن خون ما، گناه
آمد ز خیمه، دختر میر عرب، برون
ناگاه اوفتاد بر آن پیکرش، نگاه
بر خاک، تکیه کرده تنی دید، ناتوان
کاو را به دوشِ ختمِ رسل بوده، تکیهگاه
«مَسبیّهٌ نساه» و «مَلویّهٌ رداه»
«مَهتوکهٌ حماه» و «مَحروقهٌ خباه»