- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۳۵۵۲
- شماره مطلب: ۵۵۰۳
-
چاپ
کشتۀ بیکفن
چون راهشان به مقتل شاه زمن فتاد
گردون ز بانگ نوحه، توانش ز تن فتاد
مرغان بالبستهی صیّاد دیده را
نظّاره بر صنوبر و سرو و سمن فتاد
هرجا ز نغمه، بلبل دستانسرا خموش
هرجا ز نطق، طوطی شکّرشکن فتاد
کلثوم بر جراحت عبّاس، موفشان
یا در یمن، گذار غزال ختن فتاد؟
با آه و ناله، عترت آل رسول را
بر گِرد کشتگان ستم، انجمن فتاد
زآن انجمن، چو مونس یعقوب اهلبیت
چشمش به چشم یوسف گلپیرهن فتاد،
آهی ز دل کشید، جگرسوز کآتشی
بر خرمن سکون زمین و زمن فتاد
کای آسمان! هنوز ز اطلس، قبا؟ مگر
آگه نهای که کشتهی من، بیکفن فتاد؟
-
صبح شام
روزی که اهلبیت رسالت، به شام شد
یکباره صبحِ شام، مبدّل به شام شد
زآن بوم شوم، از پی نظّاره مرد و زن
آن یک به برزن آمد و این یک به بام شد
-
چشم امید ما
این دست ما و دامنت، ای دست کردگار!
دستی به دادخواهی ما، ز آستین برآر
در انتقام خون شهیدان تشنهکام
چشم امید ما نبُوَد، جز به ذوالفقار
-
تاراج خیمهگاه
چون بیگناه کشته شد، آن شاه دینپناه
آمد ز دودِ آهِ اسیران، فلک سیاه
چندان که اشکشان به رخ، از شامیان جنود
چندان که آهشان به لب، از کوفیان سپاه
کشتۀ بیکفن
چون راهشان به مقتل شاه زمن فتاد
گردون ز بانگ نوحه، توانش ز تن فتاد
مرغان بالبستهی صیّاد دیده را
نظّاره بر صنوبر و سرو و سمن فتاد
هرجا ز نغمه، بلبل دستانسرا خموش
هرجا ز نطق، طوطی شکّرشکن فتاد
کلثوم بر جراحت عبّاس، موفشان
یا در یمن، گذار غزال ختن فتاد؟
با آه و ناله، عترت آل رسول را
بر گِرد کشتگان ستم، انجمن فتاد
زآن انجمن، چو مونس یعقوب اهلبیت
چشمش به چشم یوسف گلپیرهن فتاد،
آهی ز دل کشید، جگرسوز کآتشی
بر خرمن سکون زمین و زمن فتاد
کای آسمان! هنوز ز اطلس، قبا؟ مگر
آگه نهای که کشتهی من، بیکفن فتاد؟