مشخصات شعر

چه آمد به سرش؟

ذوالجناحا! پدرم رفت و نیامد خبرش

به کجا رفت و چه رو داد و چه آمد به سرش؟

 

به سراغ علی‌ اکبر ز حرم شد بیرون

کشت خود را به یقین، بر سر جسم پسرش

 

ز غم قاسم ناکام درآمد از پای؟

یا شکست از غم هجران برادر، کمرش؟

 

شد یقینم که در این دشت بلا گشت شهید

که نیفتاد سوی خیمه دگر او، گذرش

 

کسی از خاک، سرش بر سر زانو بگرفت؟

یا روی خاک فتاده رخ هم‌چون قمرش؟

 

قطره‌ای آب کسی بر گلوی خشکش ریخت؟

یا که اندر لب شط، تشنه بریدند سرش؟

 

پهلویش چاک شد از نیزه‌ی بیداد سنان؟

یا که سوراخ شد از ناوک پیکان، جگرش؟

 

نوک پیکان چو به حلق علی‌ اصغر جا کرد

بود بابم به چه حال، از غم یکتا‌گهرش؟

 

سر «عبداللَّه» او را ز دم خنجر کین

دم آخر که جدا کرد به پیش نظرش؟

 

زیر تیغ ستم اندر دم جان دادن او

کرد با او چه ستم، قاتل بیدادگرش؟

 

تا نتازند بر او اسب، بُرو سوی نجف

خبر قتل پسر را برسان بر پدرش

 

نشنود نوح به ‌جز نوحه، یقین تا محشر

اوفتد گر به سر تربت «جودی»، گذرش

 

چه آمد به سرش؟

ذوالجناحا! پدرم رفت و نیامد خبرش

به کجا رفت و چه رو داد و چه آمد به سرش؟

 

به سراغ علی‌ اکبر ز حرم شد بیرون

کشت خود را به یقین، بر سر جسم پسرش

 

ز غم قاسم ناکام درآمد از پای؟

یا شکست از غم هجران برادر، کمرش؟

 

شد یقینم که در این دشت بلا گشت شهید

که نیفتاد سوی خیمه دگر او، گذرش

 

کسی از خاک، سرش بر سر زانو بگرفت؟

یا روی خاک فتاده رخ هم‌چون قمرش؟

 

قطره‌ای آب کسی بر گلوی خشکش ریخت؟

یا که اندر لب شط، تشنه بریدند سرش؟

 

پهلویش چاک شد از نیزه‌ی بیداد سنان؟

یا که سوراخ شد از ناوک پیکان، جگرش؟

 

نوک پیکان چو به حلق علی‌ اصغر جا کرد

بود بابم به چه حال، از غم یکتا‌گهرش؟

 

سر «عبداللَّه» او را ز دم خنجر کین

دم آخر که جدا کرد به پیش نظرش؟

 

زیر تیغ ستم اندر دم جان دادن او

کرد با او چه ستم، قاتل بیدادگرش؟

 

تا نتازند بر او اسب، بُرو سوی نجف

خبر قتل پسر را برسان بر پدرش

 

نشنود نوح به ‌جز نوحه، یقین تا محشر

اوفتد گر به سر تربت «جودی»، گذرش

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×