- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۱/۰۵
- بازدید: ۲۱۶۵
- شماره مطلب: ۵۳۶۸
-
چاپ
تقدیم به حضرت ام البنین (س)
شمیم عطر گل یاس در حرم پیچید
و قلبها شده روشن در آستانۀ عید
پرندهها همه از راه دور برگشتند
بهار با چمدانی پر از شکوفه رسید
درخت، پیرهنی از شکوفه پوشیده است
شکوفههای بنفش و شکوفههای سفید
هزار دشت بنفشه... هزار لالۀ سرخ
شکفته با نفس گرم دختر خورشید
بهار آمده با عطر پرچم عباس
پر از هوای شقایق شده است سال جدید
بهار با همه گلهای تازه آمده است
به دست بوسی و دیدار مادران شهید
به احترام زنی که شکسته قامت او
شبیه کوه از اندوه چار سرو رشید
بهار، بوی گل سرخ با خود آورده است…
که یادمان نرود زنده است یاد شهید
-
مرد نقّاش
نرمنرمک اسب و زین و یال و گیسویش کشید
خم شد و پا و دوال و چشم و ابرویش کشید
مرد نقّاش، اسب را برفیّ و صحرا را کبود
نخل را آشفتهگیسو، روی در رویش کشید
-
یک نفر نیست به این مرد بگوید نامرد
داد زد ها ... سر از این خاک کجا بردارد
کیست آیا قدمی سمت خدا بردارد؟
خیمه زد روی پدر، رو به جماعت پرسید
یک نفر نیست که بابای مرا بردارد؟
-
خاک مسیح
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه می دهد
گفتند:«غاضریه» و گفتند:«نینوا»ست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست
تقدیم به حضرت ام البنین (س)
شمیم عطر گل یاس در حرم پیچید
و قلبها شده روشن در آستانۀ عید
پرندهها همه از راه دور برگشتند
بهار با چمدانی پر از شکوفه رسید
درخت، پیرهنی از شکوفه پوشیده است
شکوفههای بنفش و شکوفههای سفید
هزار دشت بنفشه... هزار لالۀ سرخ
شکفته با نفس گرم دختر خورشید
بهار آمده با عطر پرچم عباس
پر از هوای شقایق شده است سال جدید
بهار با همه گلهای تازه آمده است
به دست بوسی و دیدار مادران شهید
به احترام زنی که شکسته قامت او
شبیه کوه از اندوه چار سرو رشید
بهار، بوی گل سرخ با خود آورده است…
که یادمان نرود زنده است یاد شهید