- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۳۰
- بازدید: ۲۷۱۱
- شماره مطلب: ۵۳۵
-
چاپ
هر "یاحسین"، زخم جدیدی است کهنه کار
عاشق شدم دوباره، سرم را بیاورید
بار گرانِ در به درم را بیاورید
اصلاً سیاه شد که ز داغش شود سفید
ای قوم روضه خوان، جگرم را بیاورید
اولاترم من از همه بر گریه برخودم
اول برای من خبرم را بیاورید
بال مگس گرفت ز سیمرغ حوصله
ای اهل گریه پلک ترم را بیاورید
من مست حب شدم، سخن از مستحب نگو
ای تاکها بر شجرم را بیاورید
دستم نمیرسد که بیفتم به پای او
ای اهل اوج بال و پرم را بیاورید
کاشی کنید حوض دو چشم مرا و بعد
هر شب برای من قمرم را بیاورید
نه خوانده میشود نه نوشته، ولی بگو
تشدید گریۀ سحرم را بیاورید
هر "یاحسین" زخم جدیدی ست کهنه کار
آن کهنۀ جدید ترم را بیاورید
حالا که تا دیار تو ما را نمیبرند
ما قبلمان شکست، حرم را بیاورید
بر تربتم ز روضۀ اکبر زنید آب
و آن گه به مرقدم پسرم را بیاورید
-
سلطان کربلا حسن است
دعای زندهدلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا حسن است -
شور و شیرین
به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید
ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا
-
حاصل عمر
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم:
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
-
بساط گریه
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد»
شنیدهام که گدا موج میزند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
هر "یاحسین"، زخم جدیدی است کهنه کار
عاشق شدم دوباره، سرم را بیاورید
بار گرانِ در به درم را بیاورید
اصلاً سیاه شد که ز داغش شود سفید
ای قوم روضه خوان، جگرم را بیاورید
اولاترم من از همه بر گریه برخودم
اول برای من خبرم را بیاورید
بال مگس گرفت ز سیمرغ حوصله
ای اهل گریه پلک ترم را بیاورید
من مست حب شدم، سخن از مستحب نگو
ای تاکها بر شجرم را بیاورید
دستم نمیرسد که بیفتم به پای او
ای اهل اوج بال و پرم را بیاورید
کاشی کنید حوض دو چشم مرا و بعد
هر شب برای من قمرم را بیاورید
نه خوانده میشود نه نوشته، ولی بگو
تشدید گریۀ سحرم را بیاورید
هر "یاحسین" زخم جدیدی ست کهنه کار
آن کهنۀ جدید ترم را بیاورید
حالا که تا دیار تو ما را نمیبرند
ما قبلمان شکست، حرم را بیاورید
بر تربتم ز روضۀ اکبر زنید آب
و آن گه به مرقدم پسرم را بیاورید