- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۳۹۰
- شماره مطلب: ۵۳۱۹
-
چاپ
آیینهدار
ای آینه دار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
پروردهی دامن ولایت
مظلومهی خاندان مظلوم
قدر تو به ممکنات، مجهول
مهر تو به کائنات، معلوم
شیرازهی شرع از تو محکم
منظومهی عشق از تو منظوم
تو زینب دوّمی علی را
نامند گرت به «امّکلثوم»
آیینهی آفتاب و ماهی
یا سیّدتی! به ما نگاهی
آن وقت که چارساله بودی
پیرامُن ماه، هاله بودی
در خانهی شیر حق به خوبی
معصومتر از غزاله بودی
دیری نگذشت کز ستمها
سرگرم به اشک و ناله بودی
از آن چه به خانهی شما رفت
از داغ جگر چو لاله بودی
از قول و غزل، فراتری تو
کی حد تو این مقاله بودی؟
آیینهی آفتاب و ماهی
یا سیّدتی! به ما نگاهی
تو محنت بیشماره دیدی
غم، بیشتر از ستاره دیدی
مهپارهی دشت کربلا را
در خاک، هزار پاره دیدی
هم بر دل پاره پاره از زهر
هم پیکر پاره پاره دیدی
پامال، تن عزیز خود را
از مرکب ده سواره دیدی
بر دست حسین، غرق در خون
قنداقهی شیرخواره دیدی
آیینهی آفتاب و ماهی
یا سیّدتی! به ما نگاهی
تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیب کربلایی
همراز شهید نینوایی
دمساز غریب کربلایی
بر خرمن هستی ستمکار
سوزنده لهیب کربلایی
در آتش غم، اگر بسوزی
با صبر، طبیب کربلایی
آن جا که خطابه، کارساز است
توفنده خطیب کربلایی
آیینهی آفتاب و ماهی
یا سیّدتی! به ما نگاهی
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
آیینهدار
ای آینه دار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
پروردهی دامن ولایت
مظلومهی خاندان مظلوم
قدر تو به ممکنات، مجهول
مهر تو به کائنات، معلوم
شیرازهی شرع از تو محکم
منظومهی عشق از تو منظوم
تو زینب دوّمی علی را
نامند گرت به «امّکلثوم»
آیینهی آفتاب و ماهی
یا سیّدتی! به ما نگاهی
آن وقت که چارساله بودی
پیرامُن ماه، هاله بودی
در خانهی شیر حق به خوبی
معصومتر از غزاله بودی
دیری نگذشت کز ستمها
سرگرم به اشک و ناله بودی
از آن چه به خانهی شما رفت
از داغ جگر چو لاله بودی
از قول و غزل، فراتری تو
کی حد تو این مقاله بودی؟
آیینهی آفتاب و ماهی
یا سیّدتی! به ما نگاهی
تو محنت بیشماره دیدی
غم، بیشتر از ستاره دیدی
مهپارهی دشت کربلا را
در خاک، هزار پاره دیدی
هم بر دل پاره پاره از زهر
هم پیکر پاره پاره دیدی
پامال، تن عزیز خود را
از مرکب ده سواره دیدی
بر دست حسین، غرق در خون
قنداقهی شیرخواره دیدی
آیینهی آفتاب و ماهی
یا سیّدتی! به ما نگاهی
تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیب کربلایی
همراز شهید نینوایی
دمساز غریب کربلایی
بر خرمن هستی ستمکار
سوزنده لهیب کربلایی
در آتش غم، اگر بسوزی
با صبر، طبیب کربلایی
آن جا که خطابه، کارساز است
توفنده خطیب کربلایی
آیینهی آفتاب و ماهی
یا سیّدتی! به ما نگاهی