سلام ما به سلیمان ز خاندان رزین!
که بود مهر حسینش به آب و خاک، عجین
گداى درگه قدرت‌مدار آل على
که بر محبّت این خانواده داشت یقین
ز آستین عنایت گرفت مولا را
بر آستان ولایت همى نهاد جبین
ز فیض تربیت مکتب ولىّ خدا
گرفته بود کمال و بصیرتى در دین
که حکم نامه‌رسانى به بصره‌اش دادند
زهى به اوج خلوص و زهى به شخص امین!
ولى دریغ! که شد دست‌گیر ابن زیاد
به مدّعا نرسید آن سفیر عشق‌آیین
به مُهر سرخ شهادت به یارى قرآن
گرفت نامه‌ی عمر و سفارتش پایان
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوه‌گر شده خورشید طلعتش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
سلام ما به سلیمان ز خاندان رزین!
که بود مهر حسینش به آب و خاک، عجین
گداى درگه قدرت‌مدار آل على
که بر محبّت این خانواده داشت یقین
ز آستین عنایت گرفت مولا را
بر آستان ولایت همى نهاد جبین
ز فیض تربیت مکتب ولىّ خدا
گرفته بود کمال و بصیرتى در دین
که حکم نامه‌رسانى به بصره‌اش دادند
زهى به اوج خلوص و زهى به شخص امین!
ولى دریغ! که شد دست‌گیر ابن زیاد
به مدّعا نرسید آن سفیر عشق‌آیین
به مُهر سرخ شهادت به یارى قرآن
گرفت نامه‌ی عمر و سفارتش پایان
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×
