- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
- بازدید: ۱۱۶۲
- شماره مطلب: ۴۸۹۶
-
چاپ
عشق طفلی
بنده را تقدیم مولا کن، پدر!
قطره را واصل به دریا کن، پدر!
آخرین قربانی ششماهه را
بر خدای خویش اهدا کن، پدر!
خون من بوی شهادت میدهد
این شهادتنامه امضا کن، پدر!
خندهی شیرین و خونینم ببین
عشق را زین خنده معنا کن، پدر!
شیر را با تیر سودا کردهام
عشق طفلی را تماشا کن، پدر!
جان شیرین تا که شینرینتر دهم
رشتهی قنداقه را وا کن، پدر!
این قنوت سرخ عاشورای توست
با خدایت باز نجوا کن، پدر!
پر کشیدم من ز دامان رباب
خود مرا تسلیم زهرا کن، پدر!
کشتهی عشق توام؛ با بوسهای
کشتهات را باز احیا کن، پدر!
با پیام تسلیت از کردگار
خاطر خود را تسلّی کن، پدر!
تا عذاب حق نیاید بر زمین
خون من را نذر بالا کن، پدر!
بر تو میترسم ز تیر حرمله
ای منت پروانه! پروا کن، پدر!
پشت خیمه دور از چشم همه
بهر من قبری مهیّا کن، پدر!
سائل ما شد «مؤید»؛ از خدا
حاجت او را تقاضا کن، پدر!
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
عشق طفلی
بنده را تقدیم مولا کن، پدر!
قطره را واصل به دریا کن، پدر!
آخرین قربانی ششماهه را
بر خدای خویش اهدا کن، پدر!
خون من بوی شهادت میدهد
این شهادتنامه امضا کن، پدر!
خندهی شیرین و خونینم ببین
عشق را زین خنده معنا کن، پدر!
شیر را با تیر سودا کردهام
عشق طفلی را تماشا کن، پدر!
جان شیرین تا که شینرینتر دهم
رشتهی قنداقه را وا کن، پدر!
این قنوت سرخ عاشورای توست
با خدایت باز نجوا کن، پدر!
پر کشیدم من ز دامان رباب
خود مرا تسلیم زهرا کن، پدر!
کشتهی عشق توام؛ با بوسهای
کشتهات را باز احیا کن، پدر!
با پیام تسلیت از کردگار
خاطر خود را تسلّی کن، پدر!
تا عذاب حق نیاید بر زمین
خون من را نذر بالا کن، پدر!
بر تو میترسم ز تیر حرمله
ای منت پروانه! پروا کن، پدر!
پشت خیمه دور از چشم همه
بهر من قبری مهیّا کن، پدر!
سائل ما شد «مؤید»؛ از خدا
حاجت او را تقاضا کن، پدر!