- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
- بازدید: ۲۰۲۹
- شماره مطلب: ۴۸۸۰
-
چاپ
کجا بودى برادر؟
بتاب اى ماه! تا اختر فشانىهاى من بینى
برآى، اى لاله! تا آتش به جانىهاى من بینى
حسین من! رسیده کاروانت از سفر برخیز
که احوال من و همکاروانىهاى من بینى
منم زینب که میآیم ز مأموریّتى عظمى
ببین تا حال من از ناتوانىهاى من بینى
به هر گامى شهادت آمد و شرمنده شد از من
بپرس از دخترت تا جانفشانىهاى من بینى
به طفلانت نه تنها جاى مادر بل پدر بودم
به گلهایت نگر تا باغبانىهاى من بینى
فراز نى تو قرآن خواندى و من دیدم امّا تو
کجا بودى؟ برادر! خطبهخوانىهاى من بینى
به پاس قهرمانىها، به تن دارم نشانىها
نبودى تا در این ره، قهرمانىهاى من بینى
اگر نامحرمى این جا نبود، اى محرم زینب!
نشان میدادمت تا آن نشانیهاى من بینى
«مؤیّد» را سخن با «محتشم» باشد که میگوید:
*ببین از خلد تا معجز بیانىهاى من بینى*
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
کجا بودى برادر؟
بتاب اى ماه! تا اختر فشانىهاى من بینى
برآى، اى لاله! تا آتش به جانىهاى من بینى
حسین من! رسیده کاروانت از سفر برخیز
که احوال من و همکاروانىهاى من بینى
منم زینب که میآیم ز مأموریّتى عظمى
ببین تا حال من از ناتوانىهاى من بینى
به هر گامى شهادت آمد و شرمنده شد از من
بپرس از دخترت تا جانفشانىهاى من بینى
به طفلانت نه تنها جاى مادر بل پدر بودم
به گلهایت نگر تا باغبانىهاى من بینى
فراز نى تو قرآن خواندى و من دیدم امّا تو
کجا بودى؟ برادر! خطبهخوانىهاى من بینى
به پاس قهرمانىها، به تن دارم نشانىها
نبودى تا در این ره، قهرمانىهاى من بینى
اگر نامحرمى این جا نبود، اى محرم زینب!
نشان میدادمت تا آن نشانیهاى من بینى
«مؤیّد» را سخن با «محتشم» باشد که میگوید:
*ببین از خلد تا معجز بیانىهاى من بینى*