مشخصات شعر

حکومت خورشید

تا جسم سر جداى تو را دیدم، اى حسین!

 بر خویش از فراق تو لرزیدم، اى حسین!

 

وقت جدایى از تو که با تازیانه بود

 چون چشمه‌هاى زخم تو جوشیدم، اى حسین!

 

ما گام در طریق اسارت زدیم و حال

 ختم رسالتى است که بگْزیدم، اى حسین!

 

من زینبم که عشق تو بردم به شهر شام

 این راه را به پاى تو پوییدم، اى حسین!

 

رفتم به شام بهر قیام دگر ولى

 هر جا قدم نهاده خروشیدم، اى حسین!

 

نخلى که کاشتى تو به خون اندر این زمین

 در شام و کوفه میوه از آن چیدم، اى حسین!

 

بودم اگر اسیر ولى مشت انتقام

 بر فرق دشمنان تو کوبیدم، اى حسین!

 

دادم شکست دولت شب را که چون تو من

 بنیان‌گر حکومت خورشیدم، اى حسین!

 

نقش از تو یافت واقعه‌ی کربلا و من

 تفسیر آن حماسه‌ی جاویدم، اى حسین!

 

امروز بوسه بر سر خاک تو می‌دهم

 آن روز اگر گلوى تو بوسیدم، اى حسین!

 

ترسم که لرزه بر تن صد پاره‌ات فتد

 گویم اگر بى تو چه‌ها دیدم، اى حسین!

 

توام به اشک دیده‌ی من بود و خون دل

 آبى اگر بدون تو نوشیدم، اى حسین!

 

چون معجرم به غارت بیگانه رفته بود

 با دست بسته چهره بپوشیدم، اى حسین!

 

آن شب که شد چراغ شبستان ما سرت

 پروانه‌وار گرد تو گردیدم، اى حسین!

 

داغ رقیّه، طاقت ما را تمام کرد

 زین غم خدا گواست چه‌ها دیدم، اى حسین!

 

مشکل‌تر از فراق تو ترک مزار توست

 اینجا چو هست کعبه‌ی امّیدم، اى حسین!

 

لطف تو و «مؤیّد» بشْکسته حال ما

کاشعار اوست مورد تأییدم، اى حسین!

 

حکومت خورشید

تا جسم سر جداى تو را دیدم، اى حسین!

 بر خویش از فراق تو لرزیدم، اى حسین!

 

وقت جدایى از تو که با تازیانه بود

 چون چشمه‌هاى زخم تو جوشیدم، اى حسین!

 

ما گام در طریق اسارت زدیم و حال

 ختم رسالتى است که بگْزیدم، اى حسین!

 

من زینبم که عشق تو بردم به شهر شام

 این راه را به پاى تو پوییدم، اى حسین!

 

رفتم به شام بهر قیام دگر ولى

 هر جا قدم نهاده خروشیدم، اى حسین!

 

نخلى که کاشتى تو به خون اندر این زمین

 در شام و کوفه میوه از آن چیدم، اى حسین!

 

بودم اگر اسیر ولى مشت انتقام

 بر فرق دشمنان تو کوبیدم، اى حسین!

 

دادم شکست دولت شب را که چون تو من

 بنیان‌گر حکومت خورشیدم، اى حسین!

 

نقش از تو یافت واقعه‌ی کربلا و من

 تفسیر آن حماسه‌ی جاویدم، اى حسین!

 

امروز بوسه بر سر خاک تو می‌دهم

 آن روز اگر گلوى تو بوسیدم، اى حسین!

 

ترسم که لرزه بر تن صد پاره‌ات فتد

 گویم اگر بى تو چه‌ها دیدم، اى حسین!

 

توام به اشک دیده‌ی من بود و خون دل

 آبى اگر بدون تو نوشیدم، اى حسین!

 

چون معجرم به غارت بیگانه رفته بود

 با دست بسته چهره بپوشیدم، اى حسین!

 

آن شب که شد چراغ شبستان ما سرت

 پروانه‌وار گرد تو گردیدم، اى حسین!

 

داغ رقیّه، طاقت ما را تمام کرد

 زین غم خدا گواست چه‌ها دیدم، اى حسین!

 

مشکل‌تر از فراق تو ترک مزار توست

 اینجا چو هست کعبه‌ی امّیدم، اى حسین!

 

لطف تو و «مؤیّد» بشْکسته حال ما

کاشعار اوست مورد تأییدم، اى حسین!

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×