- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
- بازدید: ۱۴۲۱
- شماره مطلب: ۴۸۷۳
-
چاپ
حکومت خورشید
تا جسم سر جداى تو را دیدم، اى حسین!
بر خویش از فراق تو لرزیدم، اى حسین!
وقت جدایى از تو که با تازیانه بود
چون چشمههاى زخم تو جوشیدم، اى حسین!
ما گام در طریق اسارت زدیم و حال
ختم رسالتى است که بگْزیدم، اى حسین!
من زینبم که عشق تو بردم به شهر شام
این راه را به پاى تو پوییدم، اى حسین!
رفتم به شام بهر قیام دگر ولى
هر جا قدم نهاده خروشیدم، اى حسین!
نخلى که کاشتى تو به خون اندر این زمین
در شام و کوفه میوه از آن چیدم، اى حسین!
بودم اگر اسیر ولى مشت انتقام
بر فرق دشمنان تو کوبیدم، اى حسین!
دادم شکست دولت شب را که چون تو من
بنیانگر حکومت خورشیدم، اى حسین!
نقش از تو یافت واقعهی کربلا و من
تفسیر آن حماسهی جاویدم، اى حسین!
امروز بوسه بر سر خاک تو میدهم
آن روز اگر گلوى تو بوسیدم، اى حسین!
ترسم که لرزه بر تن صد پارهات فتد
گویم اگر بى تو چهها دیدم، اى حسین!
توام به اشک دیدهی من بود و خون دل
آبى اگر بدون تو نوشیدم، اى حسین!
چون معجرم به غارت بیگانه رفته بود
با دست بسته چهره بپوشیدم، اى حسین!
آن شب که شد چراغ شبستان ما سرت
پروانهوار گرد تو گردیدم، اى حسین!
داغ رقیّه، طاقت ما را تمام کرد
زین غم خدا گواست چهها دیدم، اى حسین!
مشکلتر از فراق تو ترک مزار توست
اینجا چو هست کعبهی امّیدم، اى حسین!
لطف تو و «مؤیّد» بشْکسته حال ما
کاشعار اوست مورد تأییدم، اى حسین!
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
حکومت خورشید
تا جسم سر جداى تو را دیدم، اى حسین!
بر خویش از فراق تو لرزیدم، اى حسین!
وقت جدایى از تو که با تازیانه بود
چون چشمههاى زخم تو جوشیدم، اى حسین!
ما گام در طریق اسارت زدیم و حال
ختم رسالتى است که بگْزیدم، اى حسین!
من زینبم که عشق تو بردم به شهر شام
این راه را به پاى تو پوییدم، اى حسین!
رفتم به شام بهر قیام دگر ولى
هر جا قدم نهاده خروشیدم، اى حسین!
نخلى که کاشتى تو به خون اندر این زمین
در شام و کوفه میوه از آن چیدم، اى حسین!
بودم اگر اسیر ولى مشت انتقام
بر فرق دشمنان تو کوبیدم، اى حسین!
دادم شکست دولت شب را که چون تو من
بنیانگر حکومت خورشیدم، اى حسین!
نقش از تو یافت واقعهی کربلا و من
تفسیر آن حماسهی جاویدم، اى حسین!
امروز بوسه بر سر خاک تو میدهم
آن روز اگر گلوى تو بوسیدم، اى حسین!
ترسم که لرزه بر تن صد پارهات فتد
گویم اگر بى تو چهها دیدم، اى حسین!
توام به اشک دیدهی من بود و خون دل
آبى اگر بدون تو نوشیدم، اى حسین!
چون معجرم به غارت بیگانه رفته بود
با دست بسته چهره بپوشیدم، اى حسین!
آن شب که شد چراغ شبستان ما سرت
پروانهوار گرد تو گردیدم، اى حسین!
داغ رقیّه، طاقت ما را تمام کرد
زین غم خدا گواست چهها دیدم، اى حسین!
مشکلتر از فراق تو ترک مزار توست
اینجا چو هست کعبهی امّیدم، اى حسین!
لطف تو و «مؤیّد» بشْکسته حال ما
کاشعار اوست مورد تأییدم، اى حسین!