مشخصات شعر

نور یزدان

در زمین آویزه‌ی عرش اله افتاده بود

 یا تن خون خدا در قتلگه افتاده بود

 

پیکر سبط نبى در بحر خون بُد غوطه‌ور

 یا که بر خاک سیه، عرش اله افتاده بود

 

پرتو سوزان خورشید از سپهر نیل‌گون

 بر تن صد پاره‌ی سرِّ اله افتاده بود

 

از جفاى مردمى دنیا طلب در کربلا

 آن پناه هر دو عالم، بى‌پناه افتاده بود

 

کودکان در انتظار امّا کنار علقمه

 جسم بى‌دست علم‌دار سپاه افتاده بود

 

دامن لب تشنگان دریا شد از خون جگر

 بس که اشک از دیدگان بى‌گناه افتاده بود

 

یک طرف اکبر به خاک افتاده، قاسم یک طرف

 گویى آن جا اقتران مهر و ماه افتاده بود

 

نور یزدان کى شود خاموش با قتل حسین؟

 پور سفیان، اى عجب! در اشتباه افتاده بود

 

زآن تطاول کز دل زهرا برآمد ناله‌ها

لرزه بر اندام شمر روسیاه افتاده بود

 

 

 

نور یزدان

در زمین آویزه‌ی عرش اله افتاده بود

 یا تن خون خدا در قتلگه افتاده بود

 

پیکر سبط نبى در بحر خون بُد غوطه‌ور

 یا که بر خاک سیه، عرش اله افتاده بود

 

پرتو سوزان خورشید از سپهر نیل‌گون

 بر تن صد پاره‌ی سرِّ اله افتاده بود

 

از جفاى مردمى دنیا طلب در کربلا

 آن پناه هر دو عالم، بى‌پناه افتاده بود

 

کودکان در انتظار امّا کنار علقمه

 جسم بى‌دست علم‌دار سپاه افتاده بود

 

دامن لب تشنگان دریا شد از خون جگر

 بس که اشک از دیدگان بى‌گناه افتاده بود

 

یک طرف اکبر به خاک افتاده، قاسم یک طرف

 گویى آن جا اقتران مهر و ماه افتاده بود

 

نور یزدان کى شود خاموش با قتل حسین؟

 پور سفیان، اى عجب! در اشتباه افتاده بود

 

زآن تطاول کز دل زهرا برآمد ناله‌ها

لرزه بر اندام شمر روسیاه افتاده بود

 

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×