خدا را روز تجلّیل شهیدان است عاشورا

 تجلّی‌گاه عشق و عقل و ایمان است عاشورا

درخشد بر سر ایّام همچون تاج پیروزى

 که از قدر و شرافت، فخر دوران است عاشورا

خزان کفر و شرک و بردگى و بت‌پرستى‌ها

 بهار دین و آزادىّ و ایمان است عاشورا

بناى عدل را امروز تحکیم مبانى شد

 مقام عشق را سرحدّ امکان است عاشورا

حصار دین ز نیروى ولایت گشت مستحکم

 ولى حصن ولایت را نگهبان است عاشورا

بُوَد امروز بر آل پیمبر، روز پیروزى

 ولى روز شکست آل سفیان است عاشورا

اگر چه روز جان‌بازىّ مردان خدا باشد

 حیات تازه‌ی توحید و قرآن است عاشورا

در امروز ار چه می‌گریند انس و جن ز غم لیکن

 نگه دار غدیر و فطر و قربان است عاشورا

به پیمانى که در عهد نخستین بست با یزدان

 حسین بن على را روز پیمان است عاشورا

حسین امروز هفتاد و دو قربان می‌دهد گویا

 خلیل کربلا را عید قربان است عاشورا

حسین و زینب از الفت، یکى جسم است و دیگر جان

 زمان فرقت این جسم و این جان است عاشورا

گهى شوق لقاى حق، گهى داغ غم مادر

 على را روز وصل و شام هجران است عاشورا

بُوَد روز حسین و در شرافت نیست مانندش

«مؤیّد»! روز حزن و آه و افغان است عاشورا