من از تبار عشق و ایثار و جهادم

 آزادگى سرچشمه گیرد از نهادم

جدّم رسول الله، ختم المرسلین است

 بابم على یعنى امیرالمؤمنین است

باشد امام مجتبى من را برادر

 یک عمّ من حمزه بُوَد آن شیر داور

یک عمّ دیگر جعفر طیّار باشد

 کاو را به نزد حق، بسى مقدار باشد

من یادگار آل طاهایم، حسینم

 پرورده‌ی دامان زهرایم، حسینم

روى زمین امروز از من برترى نیست

 دیگر سلیل دختر پیغمبرى نیست

ناموس اسلام و شرف را پاس دارم

 زهد و شهادت از على میراث دارم

ریزد شجاعت از سر شمشیر تیزم

 با یک جهان لشکر به تنهایى ستیزم

من با یزید دون نخواهم کرد بیعت

 چون برگزیدم مرگ خونین را به ذلّت

با پور سفیان من سرِ سازش ندارم

 گر سر دهم، حاشا در این ره پا گذارم!

من از نژاد بت شکن‌هاى جهانم

 نسل خلیلم، حجّت صبر زمانم

اى کافران! من از شما بیمى ندارم

 جز یارى اسلام تصمیمى ندارم

مظلوم کشتن، رسم هیچ آیین نباشد

آزاده باشید ار شما را دین نباشد