- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۶
- بازدید: ۵۹۲
- شماره مطلب: ۴۸۱۶
-
چاپ
سرمایۀ هستى
هر که با عشق تو راهى به محرّم دارد
هر کجا هست، سراپردهی ماتم دارد
مکتب سرخ تشیّع ز محرّم باقى است
جان ما برخى دینى که محرّم دارد
در محرّم همه ساعت شب قدرى دگر است
آرى؛ این ماه، شرف بر رمضان هم دارد
اى که سرمایهی هستى همه از توست؛ حسین!
هر کسى مهر تو دارد، چه دگر کم دارد؟
درِ فیض است و گشوده است خدا بر مردم
در عزاى تو هر آن خانه که پرچم دارد
به خدا فُلک نجاتى تو و مصباح هدى
این بیانى است که پیغمبر اکرم دارد
انبیا را غم عشق تو رسانده به کمال
شاهدم سوز و گدازى است که آدم دارد
«جان عاشق به تو»، پیوسته بَرَد فیض بهشت
«دل فارغ ز تو»، در سینه جهنّم دارد
ز آن نگینى که در انگشت سلیمان جا داشت
بندهی کوى تو بسیار به خاتم دارد
عالم بى تو جحیم است، از آن میگویم
سگ کوى تو شرف بر همه عالم دارد
چون «مؤیّد» که سر و پا ز غمت میسوزد
هر که دارد غم تو کى ز جزا غم دارد؟
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
سرمایۀ هستى
هر که با عشق تو راهى به محرّم دارد
هر کجا هست، سراپردهی ماتم دارد
مکتب سرخ تشیّع ز محرّم باقى است
جان ما برخى دینى که محرّم دارد
در محرّم همه ساعت شب قدرى دگر است
آرى؛ این ماه، شرف بر رمضان هم دارد
اى که سرمایهی هستى همه از توست؛ حسین!
هر کسى مهر تو دارد، چه دگر کم دارد؟
درِ فیض است و گشوده است خدا بر مردم
در عزاى تو هر آن خانه که پرچم دارد
به خدا فُلک نجاتى تو و مصباح هدى
این بیانى است که پیغمبر اکرم دارد
انبیا را غم عشق تو رسانده به کمال
شاهدم سوز و گدازى است که آدم دارد
«جان عاشق به تو»، پیوسته بَرَد فیض بهشت
«دل فارغ ز تو»، در سینه جهنّم دارد
ز آن نگینى که در انگشت سلیمان جا داشت
بندهی کوى تو بسیار به خاتم دارد
عالم بى تو جحیم است، از آن میگویم
سگ کوى تو شرف بر همه عالم دارد
چون «مؤیّد» که سر و پا ز غمت میسوزد
هر که دارد غم تو کى ز جزا غم دارد؟