- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
- بازدید: ۳۱۸۲
- شماره مطلب: ۴۷۶
-
چاپ
دام آتش
چه میشد که پروانه در دام آتش نباشد؟
پرِ بسته با هیمهها در کشاکش نباشد
قرار است اگر قلب دنیا بسوزد ... بسوزد
ولی شعلهاش این همه داغ و سرکش نباشد
قرار است مهمان بیاید برای خرابه
ولی سینهاش بیقرار و مشوش نباشد
سر بی تنی سر به صحرا گذارد ... ولی نه!
به دامان طفل اسیری منقش نباشد
زمین در نوردیده مرز زمان را به تیری
اگر چه کمان غمش دست آرش نباشد
قرار است در سینهها کز کند سینه سرخی
محرم که آمد دل آسمان خوش نباشد
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
دام آتش
چه میشد که پروانه در دام آتش نباشد؟
پرِ بسته با هیمهها در کشاکش نباشد
قرار است اگر قلب دنیا بسوزد ... بسوزد
ولی شعلهاش این همه داغ و سرکش نباشد
قرار است مهمان بیاید برای خرابه
ولی سینهاش بیقرار و مشوش نباشد
سر بی تنی سر به صحرا گذارد ... ولی نه!
به دامان طفل اسیری منقش نباشد
زمین در نوردیده مرز زمان را به تیری
اگر چه کمان غمش دست آرش نباشد
قرار است در سینهها کز کند سینه سرخی
محرم که آمد دل آسمان خوش نباشد