مشخصات شعر

آب شمشیر

آنان که سر به پنجه‌ی تقدیر داده‌اند

از شوق، بوسه بر دم شمشیر داده‌اند

 

جز با علیّ و آل علی این شرف نبود

قومی که جان به پیکر تکبیر داده‌اند

 

جان، برخی حسین و حبیب دلاورش

این پیر را مگر جگر شیر داده‌اند؟

 

نفرین به کوفیان! که به سودای زور و زر

اسلام را به پنجه‌ی تزویر داده‌اند

 

مهمان خویش را که عزیز خدای بود

آب از سنان و طعمه ز شمشیر داده‌اند

 

در پاسخ حسین که خواهان آب بود

او را جواب با زدن تیر داده‌اند

 

تیر جفا کجا و گلوی علی کجا؟

بر طفل شیر خواره عجب شیر داده‌اند!

 

سیمای ماه علقمه را غیرت و عطش

در گیر و دار حادثه تغییر داده‌اند

 

اعدا به جسم خسته‌ی بیمار کربلا

مرهم ز سوز حلقه‌ی زنجیر داده‌اند

آب شمشیر

آنان که سر به پنجه‌ی تقدیر داده‌اند

از شوق، بوسه بر دم شمشیر داده‌اند

 

جز با علیّ و آل علی این شرف نبود

قومی که جان به پیکر تکبیر داده‌اند

 

جان، برخی حسین و حبیب دلاورش

این پیر را مگر جگر شیر داده‌اند؟

 

نفرین به کوفیان! که به سودای زور و زر

اسلام را به پنجه‌ی تزویر داده‌اند

 

مهمان خویش را که عزیز خدای بود

آب از سنان و طعمه ز شمشیر داده‌اند

 

در پاسخ حسین که خواهان آب بود

او را جواب با زدن تیر داده‌اند

 

تیر جفا کجا و گلوی علی کجا؟

بر طفل شیر خواره عجب شیر داده‌اند!

 

سیمای ماه علقمه را غیرت و عطش

در گیر و دار حادثه تغییر داده‌اند

 

اعدا به جسم خسته‌ی بیمار کربلا

مرهم ز سوز حلقه‌ی زنجیر داده‌اند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×