- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
- بازدید: ۶۵۳
- شماره مطلب: ۴۷۳۳
-
چاپ
پای شهادت به رکاب
ای شرار غمت از دائرهی خاک، حسین!
شعله انداخته بر مرکز افلاک! حسین!
برقی از آتش داغ تو نمیگردد کم
انس و جان را بُوَد ار دیدهی نمناک، حسین!
روز محشر به شفاعت دمی ار ناز کنی
بُوَد آن روز حساب همگان پاک، حسین!
چاک چاک است دل عالم و آدم که تو را
بوریا شد کفن پیکر صد چاک، حسین!
حرمت کعبهی عشق است و در آن موج زند
خون هفتاد و دو تن عاشق بی باک، حسین!
آه از آن دم که زدی پای شهادت به رکاب
گرد تو پردگیان دست به فتراک! حسین!
کودکی گفت: پدر! بر که سپاری ما را؟
بانویی گفت که شد بر سر ما خاک، حسین!
زآن میان دختر آزاده و زینبمنشت
ناله زد از دل خونین و عطشناک، حسین!
کای پدر! گر که شود باز بگردان ما را
به جوار حرم سیّد لولاک، حسین!
رفتی و پشت سرت اهل حرم نالهکنان
رفتی و پیش رخت لشکر سفّاک، حسین!
رفتی و اهل حرم باز ندیدند رخت
تا که دیدند تو را با تن صد چاک، حسین!
حاصل عمر «مؤیّد» ز غم عاشورا
دل غمناک بُوَد، دیدهی نمناک، حسین!
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
پای شهادت به رکاب
ای شرار غمت از دائرهی خاک، حسین!
شعله انداخته بر مرکز افلاک! حسین!
برقی از آتش داغ تو نمیگردد کم
انس و جان را بُوَد ار دیدهی نمناک، حسین!
روز محشر به شفاعت دمی ار ناز کنی
بُوَد آن روز حساب همگان پاک، حسین!
چاک چاک است دل عالم و آدم که تو را
بوریا شد کفن پیکر صد چاک، حسین!
حرمت کعبهی عشق است و در آن موج زند
خون هفتاد و دو تن عاشق بی باک، حسین!
آه از آن دم که زدی پای شهادت به رکاب
گرد تو پردگیان دست به فتراک! حسین!
کودکی گفت: پدر! بر که سپاری ما را؟
بانویی گفت که شد بر سر ما خاک، حسین!
زآن میان دختر آزاده و زینبمنشت
ناله زد از دل خونین و عطشناک، حسین!
کای پدر! گر که شود باز بگردان ما را
به جوار حرم سیّد لولاک، حسین!
رفتی و پشت سرت اهل حرم نالهکنان
رفتی و پیش رخت لشکر سفّاک، حسین!
رفتی و اهل حرم باز ندیدند رخت
تا که دیدند تو را با تن صد چاک، حسین!
حاصل عمر «مؤیّد» ز غم عاشورا
دل غمناک بُوَد، دیدهی نمناک، حسین!