- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۹
- بازدید: ۳۰۷۸۷
- شماره مطلب: ۴۶۵۸
-
چاپ
خونین قصّه
ای صبا! بشْنو ز من، این داستان
آتشی زن بر وجود دوستان
گفت خونینقصّهای با جان ریش
مادر ایّام با فرزند خویش
کز مریدان حسین تشنهلب
بود یوسفطلعتی، نامش «وهب»
آفتابی، نافهی چین، موی او
دام دلها، حلقهی گیسوی او
روز عاشورا چو شد در کربلا
خیمه زد در کربلا، ابر بلا
در هوای حضرت شاه شهید
وقت سربازیّ مشتاقان رسید
شد وهب آمادهی جان باختن
سوی میدان، گرم قد افراختن
مادری بودش، چو مردان خدا
گشت او را خضر صحرای صفا
گفت: ای فرزند بیمانند من!
گوش کن یک لحظهای بر پند من
خسرو دین، شاه مردان آمده
ذات پاکش، نور یزدان آمده
بندهی درگاهش ار خواهد دمی
میکند ایجاد از نو، عالمی
خیز و جان را کن، فدای رای او
جان برافشان، سر بنه بر پای او
شد وهب از این کلام جانفزا
تا مقام قُرب شاه کربلا
خواست اذن از رای نور مشرقین
رفت و جان بنْمود قربان حسین
بعد جان دادن، سرش از تیغ کین
شد جدا از تن به راه شاه دین
-
تقریر عشق
باز یادم آمد از تقریر عشق
بر مرید عشق، پند پیر عشق
گفت با من: در دیار کربلا
بود پیری، خضر دریای صفا
-
آهوی حرم
شه لبتشنگان میگفت زیر تیغ قاتلها
«الا یا ایّها السّاقی! اَدر کاساً و ناولها»[i]
به جز سلطان دین، کس دعوی جان دادنش نبْوَد
«که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها»
-
طاق نوحه
باز این عزای کیست؟ که خلق دو عالمش
هستند همچو کعبه، سیهپوش در غمش
بیپرده بانگ شیون غم میرسد همی
از پردهای که چشم مَلَک نیست، مَحرمش
خونین قصّه
ای صبا! بشْنو ز من، این داستان
آتشی زن بر وجود دوستان
گفت خونینقصّهای با جان ریش
مادر ایّام با فرزند خویش
کز مریدان حسین تشنهلب
بود یوسفطلعتی، نامش «وهب»
آفتابی، نافهی چین، موی او
دام دلها، حلقهی گیسوی او
روز عاشورا چو شد در کربلا
خیمه زد در کربلا، ابر بلا
در هوای حضرت شاه شهید
وقت سربازیّ مشتاقان رسید
شد وهب آمادهی جان باختن
سوی میدان، گرم قد افراختن
مادری بودش، چو مردان خدا
گشت او را خضر صحرای صفا
گفت: ای فرزند بیمانند من!
گوش کن یک لحظهای بر پند من
خسرو دین، شاه مردان آمده
ذات پاکش، نور یزدان آمده
بندهی درگاهش ار خواهد دمی
میکند ایجاد از نو، عالمی
خیز و جان را کن، فدای رای او
جان برافشان، سر بنه بر پای او
شد وهب از این کلام جانفزا
تا مقام قُرب شاه کربلا
خواست اذن از رای نور مشرقین
رفت و جان بنْمود قربان حسین
بعد جان دادن، سرش از تیغ کین
شد جدا از تن به راه شاه دین