مشخصات شعر

یمین و یسار

شاهِ جان‌‏ها چون که تنها مانْد و فرد

یاد یاران عزیز خویش کرد

 

کرد رو گه بر یمین، گه بر یسار

چون ندید او هیچ از مردان کار

 

جز هم‏آغوش اجل، در خاک و خون

خفتۀ «انّا الیه راجعون»

 

بانگ بر زد مر یکایک را بخوانْد

بر گل رو هم‏چو باران اشک رانْد

 

کاى برادر! وى پسر وَ اصحاب من!

جان‌نثاران من و احباب من!

 

خوش از این خواب گران آگه شوید

با منِ تنها، دگر همره شوید

 

اى شجاعانِ چو شیر اندر مصاف!

زین غزالانِ نجیبِ مشک و ناف،

 

دفع شرّ گرگ خون‏خواره کنید

بهر این بى‏‌چارگان، چاره کنید

 

زین نمط مى‏‌گفت شاه خوش‌سخن

چون نیامد پاسخش از یک دهن

 

گفت نى‌نى؛ مرگتان خاموش کرد

بادۀ حقْتان، چنین مدهوش کرد

 

خوش بخوابید، اى سبک‌باران حى!

که سبک ما مى‏‌رسیم اینک ز پى

 

یمین و یسار

شاهِ جان‌‏ها چون که تنها مانْد و فرد

یاد یاران عزیز خویش کرد

 

کرد رو گه بر یمین، گه بر یسار

چون ندید او هیچ از مردان کار

 

جز هم‏آغوش اجل، در خاک و خون

خفتۀ «انّا الیه راجعون»

 

بانگ بر زد مر یکایک را بخوانْد

بر گل رو هم‏چو باران اشک رانْد

 

کاى برادر! وى پسر وَ اصحاب من!

جان‌نثاران من و احباب من!

 

خوش از این خواب گران آگه شوید

با منِ تنها، دگر همره شوید

 

اى شجاعانِ چو شیر اندر مصاف!

زین غزالانِ نجیبِ مشک و ناف،

 

دفع شرّ گرگ خون‏خواره کنید

بهر این بى‏‌چارگان، چاره کنید

 

زین نمط مى‏‌گفت شاه خوش‌سخن

چون نیامد پاسخش از یک دهن

 

گفت نى‌نى؛ مرگتان خاموش کرد

بادۀ حقْتان، چنین مدهوش کرد

 

خوش بخوابید، اى سبک‌باران حى!

که سبک ما مى‏‌رسیم اینک ز پى

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×