- تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۰۸/۲۸
- بازدید: ۳۹۷۸
- شماره مطلب: ۴۴
-
چاپ
به پیشگاه حضرت حر (ع)
ای حر تو دگر حرّ فداکار حسینی
آزاد شدی ز آن که گرفتار حسینی
نفروختی آخر شرف و عزّت خود را
اجر تو همین بس که خریدار حسینی
دیروز به خواری نگهت کرد زمانه
امروز عزیز سر بازار حسینی
شرمنده نباشی ز گناهت که پس از این
هم یاور زهرایی و هم یار حسینی
اولاد علی بهر تو آغوش گشودند
در سایۀ عبّاس، علمدار حسینی
ما روز ازل دل ز تو بردیم که بردیم
دیدیم تو از زمرۀ انصار حسینی
حیف از تو که با تیرگی محض نشینی
تو یک شرر از شمع شب تار حسینی
روزی که نبودی به جبین تو نوشتند
تو کشتۀ دانشگه ایثار حسینی
بر جرم گذشته ز بصر اشک میفشان
خوش باش کز این لحظه تو غمخوار حسینی
جرم تو گنه نیست به پیش کرم ما
زیرا تو پناهنده به دربار حسینی
«میثم» چه شود گر که ببخشند به حرّت
زیرا تو همان عبد گنهکار حسینی
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
به پیشگاه حضرت حر (ع)
ای حر تو دگر حرّ فداکار حسینی
آزاد شدی ز آن که گرفتار حسینی
نفروختی آخر شرف و عزّت خود را
اجر تو همین بس که خریدار حسینی
دیروز به خواری نگهت کرد زمانه
امروز عزیز سر بازار حسینی
شرمنده نباشی ز گناهت که پس از این
هم یاور زهرایی و هم یار حسینی
اولاد علی بهر تو آغوش گشودند
در سایۀ عبّاس، علمدار حسینی
ما روز ازل دل ز تو بردیم که بردیم
دیدیم تو از زمرۀ انصار حسینی
حیف از تو که با تیرگی محض نشینی
تو یک شرر از شمع شب تار حسینی
روزی که نبودی به جبین تو نوشتند
تو کشتۀ دانشگه ایثار حسینی
بر جرم گذشته ز بصر اشک میفشان
خوش باش کز این لحظه تو غمخوار حسینی
جرم تو گنه نیست به پیش کرم ما
زیرا تو پناهنده به دربار حسینی
«میثم» چه شود گر که ببخشند به حرّت
زیرا تو همان عبد گنهکار حسینی