- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۷
- بازدید: ۵۱۵
- شماره مطلب: ۴۳۳۶
-
چاپ
صیحه
تیر ستم چو بر دل سلطان دین رسید
بس بیامان به قلب رسول امین رسید
تنها نه این خدنگ به قلبش رسید و بس
تیر دگر بر آن گلوی نازنین رسید
نه طاقت سواری و نه حالت نبرد
یکباره جسم اطهر او بر زمین رسید
دشمن پیاپی آمد و دیگر مگو چه کرد
دیگر مگو که زخمِ چنان و چنین رسید
زآن جسم چاکچاک، عدو دست برنداشت
ضربت فزون ز حد به امام مبین رسید
جبریل بود و دید از آنان چو این ستم
زد صیحه آن چنان که به عرش برین رسید
آدم، فغان و ناله همی داشت در جنان
بارید خون ز دیده که بر ماء و طین رسید
صیحه
تیر ستم چو بر دل سلطان دین رسید
بس بیامان به قلب رسول امین رسید
تنها نه این خدنگ به قلبش رسید و بس
تیر دگر بر آن گلوی نازنین رسید
نه طاقت سواری و نه حالت نبرد
یکباره جسم اطهر او بر زمین رسید
دشمن پیاپی آمد و دیگر مگو چه کرد
دیگر مگو که زخمِ چنان و چنین رسید
زآن جسم چاکچاک، عدو دست برنداشت
ضربت فزون ز حد به امام مبین رسید
جبریل بود و دید از آنان چو این ستم
زد صیحه آن چنان که به عرش برین رسید
آدم، فغان و ناله همی داشت در جنان
بارید خون ز دیده که بر ماء و طین رسید