مشخصات شعر

قتیل‌گریه

هنوز دشت بلا، خاک مُشک‌بو دارد

که در کنار، جوانان مُشک‌‌مو دارد

 

هنوز تیره نماید به کربلا، خورشید

که در کنار، هزار آفتاب‌رو دارد

 

هنوز سلسله دارد ز موج خویش، فرات

به جُرم آن‌ که حسین، آرزوی او دارد

 

هنوز خون گلویش، نشُسته است از چه؟

ز چشم ماتمیان، صد هزار جو دارد

 

عدو به مرقد او آب بست و پیش نرفت

هنوز آب، مگر شرم از آن گلو دارد؟

 

مگو که پیکر شاه شهید، غسل نیافت

که هم ز خون گلو، غسل و هم وضو دارد

 

دلا بگریْ و بگریان به ماتمش که به حشر

ز فیض گریه بُوَد، گر کس آبرو دارد

 

ز سوزن مژه است و ز رشته‌های سرشک

اگر که چاک تن خسته‌اش، رفو دارد

 

قتیل گریه بُوَد، نور چشم پیغمبر

کسی مضایقه کی آبِ چشم از او دارد؟

 

به گوش، تاب شنیدن نمانْد ورنه زمان

به شرح تعزیه، صد گونه گفت‌وگو دارد

 

قتیل‌گریه

هنوز دشت بلا، خاک مُشک‌بو دارد

که در کنار، جوانان مُشک‌‌مو دارد

 

هنوز تیره نماید به کربلا، خورشید

که در کنار، هزار آفتاب‌رو دارد

 

هنوز سلسله دارد ز موج خویش، فرات

به جُرم آن‌ که حسین، آرزوی او دارد

 

هنوز خون گلویش، نشُسته است از چه؟

ز چشم ماتمیان، صد هزار جو دارد

 

عدو به مرقد او آب بست و پیش نرفت

هنوز آب، مگر شرم از آن گلو دارد؟

 

مگو که پیکر شاه شهید، غسل نیافت

که هم ز خون گلو، غسل و هم وضو دارد

 

دلا بگریْ و بگریان به ماتمش که به حشر

ز فیض گریه بُوَد، گر کس آبرو دارد

 

ز سوزن مژه است و ز رشته‌های سرشک

اگر که چاک تن خسته‌اش، رفو دارد

 

قتیل گریه بُوَد، نور چشم پیغمبر

کسی مضایقه کی آبِ چشم از او دارد؟

 

به گوش، تاب شنیدن نمانْد ورنه زمان

به شرح تعزیه، صد گونه گفت‌وگو دارد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×