- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۸
- بازدید: ۲۴۷۵
- شماره مطلب: ۴۲۲۱
-
چاپ
سجود عشق
بیا از خاک بردار و به دامانت، سرم بگذار
به پیش چشم دشمن، پای بر چشم ترم بگذار
اگر چشمم پُر از خون است و جایی بهر پایت نیست
بیا چشم انتظارم، پا به چشم دیگرم بگذار
مرا در کودکی مادر، بلاگردان تو گردانْد
به پاداش خلوصش، منّتی بر مادرم بگذار
به شُکر این که گشتم کُشتهات بر سجده افتادم
بیا و مُهرِ مِهرت بر نماز آخرم بگذار
سجودِ عشق، طولانی است، من سر بر نمیدارم
اگر خواهی سر افرازم، بیا پا بر سرم بگذار
عَلَم افتاده سویی، مشک سویی، دستها سویی
ز هم پاشیده شد، شیرازهای بر دفترم بگذار
به دوشِ خود، عَلَمآسا نهادم بارِ عشقت را
پس از من، همچو بار غم به دوش خواهرم بگذار
بیا پروانهی پروانه را، ای شمع! امضا کن
سرافرازم کن و پا بر سر خاکسترم بگذار
-
معصوم هفتم
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
-
بزم عدو
از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت
«ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم»
جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت
-
دلِ عشق
من نرد غم لیلی لیلا زدهام
دلخونم و چون لاله به صحرا زدهام
آنجا که سفینه النجاهاست، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زدهام
-
نی نامه
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آنجا که باده خورده بودی
تو بودی زخمۀ زخمیّ بیداد
که عمری بی صدا بودیّ و فریاد
سجود عشق
بیا از خاک بردار و به دامانت، سرم بگذار
به پیش چشم دشمن، پای بر چشم ترم بگذار
اگر چشمم پُر از خون است و جایی بهر پایت نیست
بیا چشم انتظارم، پا به چشم دیگرم بگذار
مرا در کودکی مادر، بلاگردان تو گردانْد
به پاداش خلوصش، منّتی بر مادرم بگذار
به شُکر این که گشتم کُشتهات بر سجده افتادم
بیا و مُهرِ مِهرت بر نماز آخرم بگذار
سجودِ عشق، طولانی است، من سر بر نمیدارم
اگر خواهی سر افرازم، بیا پا بر سرم بگذار
عَلَم افتاده سویی، مشک سویی، دستها سویی
ز هم پاشیده شد، شیرازهای بر دفترم بگذار
به دوشِ خود، عَلَمآسا نهادم بارِ عشقت را
پس از من، همچو بار غم به دوش خواهرم بگذار
بیا پروانهی پروانه را، ای شمع! امضا کن
سرافرازم کن و پا بر سر خاکسترم بگذار