مشخصات شعر

تجدید وضو

سقّا به آب، لب ز ادب، آشنا نکرد

از آب پُرس از چه ز سقّا، حیا نکرد

 

تجدید شد، وضوی نمازِ امامِ عشق

بیهوده دست خویش به آب، آشنا نکرد

 

تن چاک‌چاک دید و به بیداد، تن نداد

سر شد دو‌تا و قد برِ دونان، دو‌تا نکرد

 

«جُز لحظه‌ای که مشک به دندان، گرفته بود

در عمر خویش، خنده‌ی دندان‌نما نکرد»[i]

 

دندان کند کُمک چو گره وا نشد، چرا

دندان او هم، آن گره‌ی بسته وا نکرد؟

 

معراج او به روی زمین شد ز پُشت زین

هم‌چون نبی، عروج به سوی سما نکرد

 

مسجود را ندیده، سر از سجده بر‌نداشت

حقّ سجود عشق، چو او، کس ادا نکرد

 

 


[i]. این بیت از «طغرای مشهدی» است. (ص 443)

تجدید وضو

سقّا به آب، لب ز ادب، آشنا نکرد

از آب پُرس از چه ز سقّا، حیا نکرد

 

تجدید شد، وضوی نمازِ امامِ عشق

بیهوده دست خویش به آب، آشنا نکرد

 

تن چاک‌چاک دید و به بیداد، تن نداد

سر شد دو‌تا و قد برِ دونان، دو‌تا نکرد

 

«جُز لحظه‌ای که مشک به دندان، گرفته بود

در عمر خویش، خنده‌ی دندان‌نما نکرد»[i]

 

دندان کند کُمک چو گره وا نشد، چرا

دندان او هم، آن گره‌ی بسته وا نکرد؟

 

معراج او به روی زمین شد ز پُشت زین

هم‌چون نبی، عروج به سوی سما نکرد

 

مسجود را ندیده، سر از سجده بر‌نداشت

حقّ سجود عشق، چو او، کس ادا نکرد

 

 


[i]. این بیت از «طغرای مشهدی» است. (ص 443)

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×