مشخصات شعر

طومار عشق

چون تیر خصم، حنجر آن طفل، پاره کرد

در حال مرگ، بر پدر خود، نظاره کرد

 

زآن یک نگاه، زد به دل قدسیان، شرر

امّا به قلب باب، فزون‌تر شراره کرد

 

یعنی پدر! مخور تو غم تشنگیّ من

تیر سه شعبه بر عطشم، خوب چاره کرد

 

شه خواست تا به راحتی آن طفل، جان دهد

قنداقه‌ی وی از سرِ شمشیر، پاره کرده

 

پاشید خون حلق علی را بر آسمان

افلاک را ز خون علی، پُر ستاره کرد

 

یک قطره خون حنجر او بر زمین نریخت

سلطان عشق، باز سپاسِ دوباره کرد

 

تا روی سینه‌ی پدر آن طفل، جان سپُرد

قلب حسین از غم جان‌سوز، پاره کرد

 

شه گفت: عاشقم من و طومار عشق را

امضا ز خون حنجرش، این شیر‌خواره کرد

 

دارم هنوز جان، اگرم سوخت بال و پر

پروانه را ز شمع نشاید کناره کرد

 

ای داغ! بر حسین چه کردی که «ذو‌الجلال»

از مصدرش به تسلیتِ وی، اشاره کرد؟

 

کای بنده‌ام! ز تشنگی اصغرت مسوز

او در بهشت، جای به «قصر ‌الاماره» کرد

 

شش‌ماهه‌ات به دامن پُر مهر مُرضعه

پستان از او گرفت و جلوسِ هماره کرد

 

شاه از رباب، روی حرم آمدن نداشت

پنهان به خاک، پیکر آن ماه‌پاره کرد

 

«شرمی»، به یاد غنچه‌ی خونین باغ عشق

لب بر ترانه باز و فغان چون هزاره کرد

 

طومار عشق

چون تیر خصم، حنجر آن طفل، پاره کرد

در حال مرگ، بر پدر خود، نظاره کرد

 

زآن یک نگاه، زد به دل قدسیان، شرر

امّا به قلب باب، فزون‌تر شراره کرد

 

یعنی پدر! مخور تو غم تشنگیّ من

تیر سه شعبه بر عطشم، خوب چاره کرد

 

شه خواست تا به راحتی آن طفل، جان دهد

قنداقه‌ی وی از سرِ شمشیر، پاره کرده

 

پاشید خون حلق علی را بر آسمان

افلاک را ز خون علی، پُر ستاره کرد

 

یک قطره خون حنجر او بر زمین نریخت

سلطان عشق، باز سپاسِ دوباره کرد

 

تا روی سینه‌ی پدر آن طفل، جان سپُرد

قلب حسین از غم جان‌سوز، پاره کرد

 

شه گفت: عاشقم من و طومار عشق را

امضا ز خون حنجرش، این شیر‌خواره کرد

 

دارم هنوز جان، اگرم سوخت بال و پر

پروانه را ز شمع نشاید کناره کرد

 

ای داغ! بر حسین چه کردی که «ذو‌الجلال»

از مصدرش به تسلیتِ وی، اشاره کرد؟

 

کای بنده‌ام! ز تشنگی اصغرت مسوز

او در بهشت، جای به «قصر ‌الاماره» کرد

 

شش‌ماهه‌ات به دامن پُر مهر مُرضعه

پستان از او گرفت و جلوسِ هماره کرد

 

شاه از رباب، روی حرم آمدن نداشت

پنهان به خاک، پیکر آن ماه‌پاره کرد

 

«شرمی»، به یاد غنچه‌ی خونین باغ عشق

لب بر ترانه باز و فغان چون هزاره کرد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×