- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
- بازدید: ۱۴۰۳
- شماره مطلب: ۴۰۸۷
-
چاپ
عسل نوشیدن
سیزده آیینه میرویید از تابیدنش
غنچه میشد آسمان، در لحظۀ خندیدنش
گونههای خشک او وقت وداعِ با عمو
جرعهجرعه تشنگی نوشید از بوسیدنش
مرگ را میگفت «اَحلی مِن عسل»، آن نازنین
میرسید، ای عشق! هنگام عسل نوشیدنش
دیدنی بود اشتیاقش، دیدنیتر گشته بود
روی مرکب رفتن و جوشن به تن پوشیدنش
شوقِ در آغوش بگْرفتن شهادت را دمی
سخت باشد سخت، حتّی یک نفس فهمیدنش
میرود امّا صدای پای گلچین میرسد
شد فلک را گوییا هنگامۀ گل چیدنش
نوجوان و کارزار و این دلیری در نبرد
شد تماشایی در آن دشت بلا، جنگیدنش
تیغها در دست گلچینان و او روی زمین
باغبان آمد در آن لحظه برای دیدنش
اشک میغلتید بر گلبرگ رخسار حسین
چون نظر میکرد خونیندل، به خون غلتیدنش
هر که در دل دارد آه و ناله، «یاسر»! میتوان
عمق درد و داغ را فهمید از نالیدنش
-
راه عشق
راه عشق است این و راه ساده نیست
برنخیزد هرکسی آماده نیست
جادهای گلگونتر از دلهای پاک
مرکبی جز عشق در این جاده نیست
-
تکاپوی بهشت
من میروم اما به تکاپوی بهشت
با جان و دلی معطر از بوی بهشت
هم کرب و بلا بهشت و هم شهر نجف
یعنی ز بهشت میروم سوی بهشت
-
بهشت عشق
دل تشنه لب چشمۀ جوشان ولاست
جان در طلب روضۀ رضوان خداست
یک سمت بهشت نور شد شهر نجف
یک سمت بهشت عشق هم کرب و بلاست
-
مروۀ عشق
از مروۀ عشق در صفا خواهم رفت
لب تشنه پی آب بقا خواهم رفت
با اذن علی که اولین خورشید است
از شهر نجف به کربلا خواهم رفت
عسل نوشیدن
سیزده آیینه میرویید از تابیدنش
غنچه میشد آسمان، در لحظۀ خندیدنش
گونههای خشک او وقت وداعِ با عمو
جرعهجرعه تشنگی نوشید از بوسیدنش
مرگ را میگفت «اَحلی مِن عسل»، آن نازنین
میرسید، ای عشق! هنگام عسل نوشیدنش
دیدنی بود اشتیاقش، دیدنیتر گشته بود
روی مرکب رفتن و جوشن به تن پوشیدنش
شوقِ در آغوش بگْرفتن شهادت را دمی
سخت باشد سخت، حتّی یک نفس فهمیدنش
میرود امّا صدای پای گلچین میرسد
شد فلک را گوییا هنگامۀ گل چیدنش
نوجوان و کارزار و این دلیری در نبرد
شد تماشایی در آن دشت بلا، جنگیدنش
تیغها در دست گلچینان و او روی زمین
باغبان آمد در آن لحظه برای دیدنش
اشک میغلتید بر گلبرگ رخسار حسین
چون نظر میکرد خونیندل، به خون غلتیدنش
هر که در دل دارد آه و ناله، «یاسر»! میتوان
عمق درد و داغ را فهمید از نالیدنش