- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
- بازدید: ۱۷۵۶
- شماره مطلب: ۴۰۸۱
-
چاپ
خیّاط ازل
کیست ماهی که چنین چهره برافروخته است؟
وز عطش بر لب دریا، جگرش سوخته است
سیزده ساله جوانی است که در عرصۀ عشق
قامت افروخته و چهره برافروخته است
قاسم است این پسر حُسن که خیّاط ازل
جامۀ سرخ شهادت، به برش دوخته است
از شرار عطش و تابش خورشید، دریغ!
هم رُخش، هم جگرش، هم دهنش سوخته است
این بُوَد نیروی طوفنده که در کرببلا
بهر امداد برادر، حسن، اندوخته است
بر عمو هدیه کند با تن پامال از اسب
آن چه ایثار و وفا از پدر آموخته است
قاسما! آن چه «مؤیّد» به تو تقدیم کند
گوهر اشکی و شعریّ و دلی سوخته است
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
خیّاط ازل
کیست ماهی که چنین چهره برافروخته است؟
وز عطش بر لب دریا، جگرش سوخته است
سیزده ساله جوانی است که در عرصۀ عشق
قامت افروخته و چهره برافروخته است
قاسم است این پسر حُسن که خیّاط ازل
جامۀ سرخ شهادت، به برش دوخته است
از شرار عطش و تابش خورشید، دریغ!
هم رُخش، هم جگرش، هم دهنش سوخته است
این بُوَد نیروی طوفنده که در کرببلا
بهر امداد برادر، حسن، اندوخته است
بر عمو هدیه کند با تن پامال از اسب
آن چه ایثار و وفا از پدر آموخته است
قاسما! آن چه «مؤیّد» به تو تقدیم کند
گوهر اشکی و شعریّ و دلی سوخته است