مشخصات شعر

تیر نگاه

دو طفل من که بُوَد نورس و جوان، هر دو

به راه شوق تو گردیده جان‌فشان، هر دو

 

برای کشته شدن از تو اذن می‌خواهند

نثار خاک درت کرده نقد جان، هر دو

 

هوای گلشن فردوسیان به سر دارند

به تنگ آمده از دور آسمان، هر دو

 

شکفته غنچه و گل چون بسی در این گلشن

چو بلبل آمده بر ناله و فغان، هر دو

 

در این چمن که گل از خاک، سینه‌چاک آید

نموده خونِ دل از چشم تر روان، هر دو

 

شکافت تیر نگاه تو، سینۀ هر یک

به حیرتم که به یک تیر شد نشان، هر دو

 

ز سوز عشق اگر سرخوشند، نیست عجب

که سرگذشت تو دارند در زبان، هر دو

 

به حال این دو جوان رحم کن که می‌سوزند

ز سوز عشق تو، چون شمع در میان، هر دو

 

تیر نگاه

دو طفل من که بُوَد نورس و جوان، هر دو

به راه شوق تو گردیده جان‌فشان، هر دو

 

برای کشته شدن از تو اذن می‌خواهند

نثار خاک درت کرده نقد جان، هر دو

 

هوای گلشن فردوسیان به سر دارند

به تنگ آمده از دور آسمان، هر دو

 

شکفته غنچه و گل چون بسی در این گلشن

چو بلبل آمده بر ناله و فغان، هر دو

 

در این چمن که گل از خاک، سینه‌چاک آید

نموده خونِ دل از چشم تر روان، هر دو

 

شکافت تیر نگاه تو، سینۀ هر یک

به حیرتم که به یک تیر شد نشان، هر دو

 

ز سوز عشق اگر سرخوشند، نیست عجب

که سرگذشت تو دارند در زبان، هر دو

 

به حال این دو جوان رحم کن که می‌سوزند

ز سوز عشق تو، چون شمع در میان، هر دو

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×