- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۲۲۰۰
- شماره مطلب: ۴۰۱۷
-
چاپ
فلک یا چمن؟
ای کربلا! کنم فلکت نام یا چمن؟
بگْشای گوش و خوش بشِنو گفتوگوی من!
چون جایگاه ماهی، از آن خوانمت فلک
چون خوابگاه سروی، از آن دانمت چمن
سرو تو چیست؟ قامت نوباوۀ حسین
ماه تو چیست؟ طلعت نوباوۀ حسن
خفته به خاک در تو، فلکدرفلک، قمر
رفته به باد در تو، چمندرچمن، سمن
چون در تو گیسوان علی شسته شد به خون
خوشبوی گشت خاک تو، چون نافۀ ختن
تا خود چه منزلی تو؟ که در سرزمین تو
تنها جدا ز سر شده، سرها جدا ز تن
شاهی که بود، زینت آغوش مصطفی
بی سر کنون گرفته در آغوش تو، وطن
گردون ز گَرد بر سرش افراشت، سایبان
باد از غبار بر بدنش بافت، پیرهن
مهر رُخش که در تو نهان شد، به زیر خاک
در روز رستخیز برون تابد از کفن
-
توشۀ اشک
بیرون شهر بار گشودند قافله
نه غیر ندبه کار و نه جز نوحه، مشغله
افراشتند خیمهی اهل حرم، نخست
زآن پس سرای پردهی سالار قافله
-
کهکشان نظارهگر
چون پیش چشمشان، سر شه بر سنان گذشت
در حیرتم که بر سر زینب، چسان گذشت
تا بوسدش گلو، نرسیدش به نیزه، دست
آوخ که نیزه نیز بر او سرگران گذشت!
-
گهوارۀ خاک
بر کشتگان ز غرفهی جنّت، نظاره کن
اوّل، نظر بدین بدن پارهپاره کن
با اینکه زخم پیکر او را شماره نیست
باز آی و زخم پیکر او را شماره کن
-
آخر ذبیح
مقتل شهزاده عبدالله را
بشْنو و برکش به گردون، آه را
کودکی خورشیدوَش، طفلی صبیح
در ره سلطان دین، آخرذبیح
فلک یا چمن؟
ای کربلا! کنم فلکت نام یا چمن؟
بگْشای گوش و خوش بشِنو گفتوگوی من!
چون جایگاه ماهی، از آن خوانمت فلک
چون خوابگاه سروی، از آن دانمت چمن
سرو تو چیست؟ قامت نوباوۀ حسین
ماه تو چیست؟ طلعت نوباوۀ حسن
خفته به خاک در تو، فلکدرفلک، قمر
رفته به باد در تو، چمندرچمن، سمن
چون در تو گیسوان علی شسته شد به خون
خوشبوی گشت خاک تو، چون نافۀ ختن
تا خود چه منزلی تو؟ که در سرزمین تو
تنها جدا ز سر شده، سرها جدا ز تن
شاهی که بود، زینت آغوش مصطفی
بی سر کنون گرفته در آغوش تو، وطن
گردون ز گَرد بر سرش افراشت، سایبان
باد از غبار بر بدنش بافت، پیرهن
مهر رُخش که در تو نهان شد، به زیر خاک
در روز رستخیز برون تابد از کفن