- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۱۳۸۵
- شماره مطلب: ۴۰۱۵
-
چاپ
نقش مراد
هوای مشهد سلطان کربلا دارم
مَلَک هوس کند آن را که من، هوا دارم
سزد که شمع، چو پروانه بر سرم گردد
سرِ طوافِ شهیدانِ کربلا دارم
به قصدِ طوفِ حریمی، دلم کند پرواز
کز استخوان سگش، ناز بر هما دارم
چگونه نقش مرادم، درست ننْشیند؟
شکستگی، سَبَق از طرح بوریا دارم
ز جا برآید و پابوس من کند، جاوید
اگر سپهر بداند، سرِ کجا دارم
ز ذوق طوف شهیدان کربلا، «تأثیر»!
چه شهدهاست که در کام مدّعا دارم!
مرا که خاک نجف از الست، در نظر است
اگر به عرش رَوم، روی بر قفا دارم
ز آه و ناله و فریاد در عزای حسین
ز من هر آن چه قضا شد، سرِ ادا دارم
نقش مراد
هوای مشهد سلطان کربلا دارم
مَلَک هوس کند آن را که من، هوا دارم
سزد که شمع، چو پروانه بر سرم گردد
سرِ طوافِ شهیدانِ کربلا دارم
به قصدِ طوفِ حریمی، دلم کند پرواز
کز استخوان سگش، ناز بر هما دارم
چگونه نقش مرادم، درست ننْشیند؟
شکستگی، سَبَق از طرح بوریا دارم
ز جا برآید و پابوس من کند، جاوید
اگر سپهر بداند، سرِ کجا دارم
ز ذوق طوف شهیدان کربلا، «تأثیر»!
چه شهدهاست که در کام مدّعا دارم!
مرا که خاک نجف از الست، در نظر است
اگر به عرش رَوم، روی بر قفا دارم
ز آه و ناله و فریاد در عزای حسین
ز من هر آن چه قضا شد، سرِ ادا دارم