مشخصات شعر

کشتۀ سرشک

ای دیده! خون ببار که ماه محرّم است

نزد خدای، دیدۀ گریان مکرّم است

 

فرمود شاه دین که منم کشتۀ سرشک

بر زخم‌های شاه، سرشک تو، مرهم است

 

بی‌دیده‌ای پُر آب و نفس‌های آتشین

گر لاف مهر شاه زنی، نامسلّم است

 

بر یاد نور چشم پیمبر ز آب چشم

باللَّه! اگر جهان همه دریا کنی، کم است

 

بشْناس در مصیبت سلطان کربلا

قدر سرشک خویش که اکسیر اعظم است

 

بی‌شرم دیده‌ای که نگرید در این عزا

خالی جهان از آن ‌که دلش، خالی از غم است!

 

جایی که سرو قامت اکبر فتد ز پای

شرمنده باد سرو! که سرسبز و خرّم است

 

بر صورت هلال در این ماه پُر ‌ملال

کاهیده جسم حیدر و پشت نبی، خم است

 

موسی شکسته‌خاطر و عیسی فسرده‌دم

یوسف ز تخت، سیر و سلیمان ز خاتم است

 

آمیخته به اشک خلیل و سرشک خضر

امروز آب چشمۀ حَیوان و زمزم است

 

پیش از شهادت شه لب‌تشنگان، رُسل

بگْریستند بر وی و مظلومی‌اش به کل

 

کشتۀ سرشک

ای دیده! خون ببار که ماه محرّم است

نزد خدای، دیدۀ گریان مکرّم است

 

فرمود شاه دین که منم کشتۀ سرشک

بر زخم‌های شاه، سرشک تو، مرهم است

 

بی‌دیده‌ای پُر آب و نفس‌های آتشین

گر لاف مهر شاه زنی، نامسلّم است

 

بر یاد نور چشم پیمبر ز آب چشم

باللَّه! اگر جهان همه دریا کنی، کم است

 

بشْناس در مصیبت سلطان کربلا

قدر سرشک خویش که اکسیر اعظم است

 

بی‌شرم دیده‌ای که نگرید در این عزا

خالی جهان از آن ‌که دلش، خالی از غم است!

 

جایی که سرو قامت اکبر فتد ز پای

شرمنده باد سرو! که سرسبز و خرّم است

 

بر صورت هلال در این ماه پُر ‌ملال

کاهیده جسم حیدر و پشت نبی، خم است

 

موسی شکسته‌خاطر و عیسی فسرده‌دم

یوسف ز تخت، سیر و سلیمان ز خاتم است

 

آمیخته به اشک خلیل و سرشک خضر

امروز آب چشمۀ حَیوان و زمزم است

 

پیش از شهادت شه لب‌تشنگان، رُسل

بگْریستند بر وی و مظلومی‌اش به کل

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×