- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۳۹۶۲
- شماره مطلب: ۳۸۹۹
-
چاپ
مشخصات شعر
شمع مزار
خورشید به خاک، دیده دوزد امروز
تا شمع مزار برفروزد امروز
از آتش داغ «امّ کلثوم»، دلی
نبْوَد که به سینهای نسوزد امروز
از همین شاعر
-
مهریۀ مادر
خاک قدمش آب حیات است حسین
مهریۀ مادرش فرات است حسین
غرقیم به دریای معاصی اما
شادیم که کشتی نجات است حسین
-
تقدیم به یار
تا نظر بر رخ مانند بهارت کردم
ساغری داشتم از اشک نثارت کردم
در نگاه تو، خدا را به حقیقت دیدمپیش یک جلوۀ او آینه دارت کردم
-
حسین کیست؟
حسین، لالۀ سرخی که جان معطر اوست
بهار، تا ابدیت پیام آور اوست
ز آفتاب رخش، ماه در شب تاریکعلامتی ست که روشن ز روی انور اوست
-
اشک غم
تا غرق اشک ماتم خود کردهای مرا
جاری چو قطره، در یم خود کردهای مرا
عمری بر آستان غمت، گریه میکنمتو کعبهای و زمزم خود کردهای مرا
شمع مزار
خورشید به خاک، دیده دوزد امروز
تا شمع مزار برفروزد امروز
از آتش داغ «امّ کلثوم»، دلی
نبْوَد که به سینهای نسوزد امروز
مطالب برتر سایت
اولین نظر را ارسال کنید
مطالب برتر سایت