- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۷/۲۲
- بازدید: ۶۶۷۴
- شماره مطلب: ۳۸۷
-
چاپ
چشمان تر
از هرچه میترسیدم، آخر بر سرم آمد
وقتی تو رفتی، حرمله دور و برم آمد
در بین گودال آمدم، از بس لگد خوردم
هرچه سرت آمد سر بال و پرم آمد
وقتی زمین خوردی کنار تو زمین خوردم
نامرد، با چکمه به روی پیکرم آمد
همسایهها هم سایۀ من را نمیدیدند
آخر برادر چه بلایی بر سرم آمد
در خواب هم بازار را حتی نمیدیدم
از خواب هم بدتر به چشمان ترم آمد
تا ساربان انگشترت را با خودش آورد
در آن حراجی شمر هم با معجرم آمد
چشمان تر
از هرچه میترسیدم، آخر بر سرم آمد
وقتی تو رفتی، حرمله دور و برم آمد
در بین گودال آمدم، از بس لگد خوردم
هرچه سرت آمد سر بال و پرم آمد
وقتی زمین خوردی کنار تو زمین خوردم
نامرد، با چکمه به روی پیکرم آمد
همسایهها هم سایۀ من را نمیدیدند
آخر برادر چه بلایی بر سرم آمد
در خواب هم بازار را حتی نمیدیدم
از خواب هم بدتر به چشمان ترم آمد
تا ساربان انگشترت را با خودش آورد
در آن حراجی شمر هم با معجرم آمد
یا حسین شهید: یا شهید کربلا ای آقای آقایان دخیلک