- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
- بازدید: ۴۷۴۴
- شماره مطلب: ۳۸۳۵
-
چاپ
مدح و منقبت حضرت ابوالفضل العبّاس (ع)
بس که به دل دارم آرزوی ابوالفضل
مرغ دلم شد اسیر موی ابوالفضل
جنّت و رضوان و حور و کوثر و غلمان
هست همه آیتی ز خوی ابوالفضل
نور دل حیدر است و شمع شهیدان
مظهر حقّ است نور روی ابوالفضل
شمس و قمر شد خجل ز نور جمالش
مشک ختن، شمّهای ز بوی ابوالفضل
جملۀ پیغمبران به روز قیامت
بهر شفاعت به جستجوی ابوالفضل
خالق اعظم، گناه خلق دو عالم
جمله ببخشد به ابروی ابوالفضل
جرم و گنه گر بُوَد ز کوه، فزونتر
عفو نماید به گفتگوی ابوالفضل
ای دل! اگر طالب جنان و بهشتی
خلد برین است خاک کوی ابوالفضل
این دل «فرخنده» همچو طایر قدسی[1]
بال زند متّصل به سوی ابوالفضل
[1]. نسخۀ مرجع: طایر قدس (با توجّه به وزن شعر تصحیح شد).
-
اشک بر حسین
دارم از هجر رخت دیده چو رود جیحون
قلب بشْکسته، پُر اندوه؛ جگر، دجلۀ خون
آنقدر گریه کنم از غمت، ای شاه شهید!
تا دل خون شده از دیدهام آید بیرون
-
بارگاه حسین
زمین کرببلا شد چو خوابگاه حسین
گذشت از حرم کعبه، بارگاه حسین
امیدوار چنانم که روز رستاخیز
مرا خدای دهد جای در پناه حسین
-
مدح حضرت علیاکبر (ع)
دلم سیّار دشت کربلا شد
گرفتار شه گلگون قبا شد
تپیدی مرغ دل اندر بر من
فتاده شوق اکبر بر سر من
-
زبانحال حضرت فاطمه صغری (س)
چه شود اگر گذر، ای صبا! تو به سوی کرببلا کنی؟[1]
چو رسی به دشت بلا ز من، تو به اکبرم گلهها کنی
ز منِ شکستهدل، ای صبا! تو بگو به اکبر باوفا
چه شود که ای شه مهلقا! «نظری به جانب ما کنی؟»
مدح و منقبت حضرت ابوالفضل العبّاس (ع)
بس که به دل دارم آرزوی ابوالفضل
مرغ دلم شد اسیر موی ابوالفضل
جنّت و رضوان و حور و کوثر و غلمان
هست همه آیتی ز خوی ابوالفضل
نور دل حیدر است و شمع شهیدان
مظهر حقّ است نور روی ابوالفضل
شمس و قمر شد خجل ز نور جمالش
مشک ختن، شمّهای ز بوی ابوالفضل
جملۀ پیغمبران به روز قیامت
بهر شفاعت به جستجوی ابوالفضل
خالق اعظم، گناه خلق دو عالم
جمله ببخشد به ابروی ابوالفضل
جرم و گنه گر بُوَد ز کوه، فزونتر
عفو نماید به گفتگوی ابوالفضل
ای دل! اگر طالب جنان و بهشتی
خلد برین است خاک کوی ابوالفضل
این دل «فرخنده» همچو طایر قدسی[1]
بال زند متّصل به سوی ابوالفضل
[1]. نسخۀ مرجع: طایر قدس (با توجّه به وزن شعر تصحیح شد).