مشخصات شعر

سیاه پوش

فلک! خراب شوی، بین چه ظلم‌ها کردی!

به اهل بیت رسول خدا چه‌ها کردی

 

هزار نامه ز کوفه به شاه دین بردی

به حیله از حرم جدّشان جدا کردی

 

هزار خدعه و مکر و فسون و فتنه و سوز

به پا نمودی و وارد به کربلا کردی

 

نه شرمی از رخ حیدر، نه خوفی از محشر

نه واهمه ز خدا و ز مصطفی کردی

 

برای آن که ننوشند آب، اطفالش

دو دست میر غضنفر ز تن جدا کردی

 

سران نوخط و نورُستگان فاطمه را

ز تن بریدی و بر نوک نیزه‌ها کردی

 

گهی به نوک سنان، گه به دیر نصرانی

گهی به طشت طلا، گه تنور جا کردی

 

به حکم ابن ‌زیاد و یزد شوم دغا

چه آتشی که تو در خیمه‌‌ها به پا کردی!

 

پس آن حریم که بُد پاسبانْش جبرائیل

اسیر سلسلۀ قوم اشقیا کردی

 

بگو به حشر، جواب خدا چه خواهی داد

از این جفا که به اولاد مصطفی کردی

 

ز کار کرببلا دم مزن تو، «فرخنده»!

کز این قضیّه، سیه‌پوش، ماسوا کردی

 

سیاه پوش

فلک! خراب شوی، بین چه ظلم‌ها کردی!

به اهل بیت رسول خدا چه‌ها کردی

 

هزار نامه ز کوفه به شاه دین بردی

به حیله از حرم جدّشان جدا کردی

 

هزار خدعه و مکر و فسون و فتنه و سوز

به پا نمودی و وارد به کربلا کردی

 

نه شرمی از رخ حیدر، نه خوفی از محشر

نه واهمه ز خدا و ز مصطفی کردی

 

برای آن که ننوشند آب، اطفالش

دو دست میر غضنفر ز تن جدا کردی

 

سران نوخط و نورُستگان فاطمه را

ز تن بریدی و بر نوک نیزه‌ها کردی

 

گهی به نوک سنان، گه به دیر نصرانی

گهی به طشت طلا، گه تنور جا کردی

 

به حکم ابن ‌زیاد و یزد شوم دغا

چه آتشی که تو در خیمه‌‌ها به پا کردی!

 

پس آن حریم که بُد پاسبانْش جبرائیل

اسیر سلسلۀ قوم اشقیا کردی

 

بگو به حشر، جواب خدا چه خواهی داد

از این جفا که به اولاد مصطفی کردی

 

ز کار کرببلا دم مزن تو، «فرخنده»!

کز این قضیّه، سیه‌پوش، ماسوا کردی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×