- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
- بازدید: ۴۴۴
- شماره مطلب: ۳۸۱۷
-
چاپ
سروش عزا
«ای دیده! خون ببار که ماه محرّم است»[1]
اندوه، حملهور شد و ایّام ماتم است
خرگه زده شهنشه یثرب به کربلا
آشوب حشر گشت عیان، اوّل غم است
آن شاه کمسپاه و علمدار بیپناه
از دودمان مفخر اولاد آدم است
این شیر بیشۀ اسدالله غالب است
خود زادۀ صدیقۀ کبرای افخم است
آن بادهنوش جام الست است از ازل
سرباز راه خالق یکتای اعظم است
آن یکّهتاز عرصۀ خونخوار کربلاست
بهر وصال دوست در این حال، خرّم است
این شبه مصطفی است به میدان کارزار
کارش چو زلف خویش، پریشان و درهم است
این مظهر خداست که گردیده جلوهگر
نور جمال اوست که تا عرش اعظم است
این پیکرِ شریفِ دو صدچاکِ بیکفن
نور دو دیدگان رسول مکرّم است
بنگر شها! به حالت «فرخندۀ» حزین
از فُرقت رخ تو غمش بر سر غم است
[1]. این مصراع، مطلع ترکیببند عاشوراییِ «سروش اصفهانی» است.
-
اشک بر حسین
دارم از هجر رخت دیده چو رود جیحون
قلب بشْکسته، پُر اندوه؛ جگر، دجلۀ خون
آنقدر گریه کنم از غمت، ای شاه شهید!
تا دل خون شده از دیدهام آید بیرون
-
بارگاه حسین
زمین کرببلا شد چو خوابگاه حسین
گذشت از حرم کعبه، بارگاه حسین
امیدوار چنانم که روز رستاخیز
مرا خدای دهد جای در پناه حسین
-
مدح حضرت علیاکبر (ع)
دلم سیّار دشت کربلا شد
گرفتار شه گلگون قبا شد
تپیدی مرغ دل اندر بر من
فتاده شوق اکبر بر سر من
-
زبانحال حضرت فاطمه صغری (س)
چه شود اگر گذر، ای صبا! تو به سوی کرببلا کنی؟[1]
چو رسی به دشت بلا ز من، تو به اکبرم گلهها کنی
ز منِ شکستهدل، ای صبا! تو بگو به اکبر باوفا
چه شود که ای شه مهلقا! «نظری به جانب ما کنی؟»
سروش عزا
«ای دیده! خون ببار که ماه محرّم است»[1]
اندوه، حملهور شد و ایّام ماتم است
خرگه زده شهنشه یثرب به کربلا
آشوب حشر گشت عیان، اوّل غم است
آن شاه کمسپاه و علمدار بیپناه
از دودمان مفخر اولاد آدم است
این شیر بیشۀ اسدالله غالب است
خود زادۀ صدیقۀ کبرای افخم است
آن بادهنوش جام الست است از ازل
سرباز راه خالق یکتای اعظم است
آن یکّهتاز عرصۀ خونخوار کربلاست
بهر وصال دوست در این حال، خرّم است
این شبه مصطفی است به میدان کارزار
کارش چو زلف خویش، پریشان و درهم است
این مظهر خداست که گردیده جلوهگر
نور جمال اوست که تا عرش اعظم است
این پیکرِ شریفِ دو صدچاکِ بیکفن
نور دو دیدگان رسول مکرّم است
بنگر شها! به حالت «فرخندۀ» حزین
از فُرقت رخ تو غمش بر سر غم است
[1]. این مصراع، مطلع ترکیببند عاشوراییِ «سروش اصفهانی» است.